سزاوارتر مردم به بخشودن ، تواناترشان است به کیفر نمودن . [نهج البلاغه]
عرشیات
قصه اعرابی وزنش(14)
پنج شنبه 92 بهمن 3 , ساعت 4:27 صبح  

مولانا در مثنوی بارها پیوستگی انسان را به معرفت الهی با الفاظی چون بصر، دید و بینایی تعبیر کرده است و می‏گوید: اگر چشم دل به نور هدایت حق بینا شد، باید چشم ظاهر را رها کرد (رو فنا کن دید خود در دید دوست). مولانا تکامل شخصیت انسان را در چنین دیدی می‏داند. از نظر او، مرد کامل مانند چشم، وسیلهْ معرفت و آگاهی است و بی‌جامگی برای او مناسب‌تر است، زیرا اگر چشم را بپوشانند نمی‏‏تواند ببیند. بنابراین اگر در دل، نور معرفت و بصیرت باشد تجمل و ثروت از نظر انسان می‏افتد.

کسی که صاحب ثروت است دیگران به مال و ثروت او طمع می‏کنند و همین طمع دل‌ها را به سوی او می‏کشاند و نمی‏گذارد دیو سیرتی او را ببینند، زیرا آزمندی و طمع بر همهْ دل‌ها قاهر است. علاوه بر آن اگر شخص نادار و گدا، سخنانی هم‌چون درّ ِناب و طلای خالص بر زبان آورد، کسی خریدار متاع معرفتی او نیست و این ویژگی، همان وابستگی به علایق و امور مادی این جهانی است.در کلیله و دمنه آمده است که: «و هر کلمتى و عبارتى که توانگرى را مدح است درویشى را نکوهش است، اگر درویش دلیر باشد بر حمق حمل افتد و اگر سخاوت ورزد به اسراف و تبذیر منسوب شود و اگر در اظهار حلم کوشد آن را ضعف شمرند و اگر بوقار گراید کاهل نماید و اگر زبان آورى و فصاحت نماید بسیار گوى نامند و گر بمأمن خاموشى گریزد مفحم خوانند.»[1].

توانگرى بى‏نیازى دل است،

(2363)کار درویشی ورای فهم توست

 

سوی درویشی بمنگر سست سست

  (2364)زآن که درویشان ورای ملک و مال

 

روزی‌ای دارند ژرف از ذوالجلال

  (2365)حق تعالی، عادل است و عادلان

 

کی کنند استم گری بر بی‏دلان

  (2366)آن یکی را نعمت و کالا دهند

 

وین دگر را بر سرش آتش نهند

  (2367)آتشش سوزد که دارد این گمان

 

بر خدای خالق هر دو چهان

  (2368)«فقر فخری» نز گزاف است و مَجاز

 

صد هزاران عزّ پنهان است و ناز

سست سست نگاه کردن: یعنی با تحقیر نگاه کردن.

ژرف : یعنی بسیار، ارزشمند.

ذوالجلال: از اوصاف پروردگار است یعنی دارای عظمت وبزرگی.

عادل: در صفات خدا، بدین معنى است که او از کار زشت و فعل قبیح و اخلال به واجب منزه است، و در وصف بشر، مراد کسى است که عمل او مطابق شرع باشد و یا آن که از کبایر بپرهیزد و بر صغائر اصرار نورزد.[2]

بى‏دل: مجازا، بى‏صبر، بى‏قرار، ناشکیب. واشاره به عاشقان حق است.

این گمان: یعنی سوء الظن، بد بینی.

گزاف: یعنی بیهوده.

عزّ پنهان: یعنی ناز ونعمت نادیدنی. بدین جهت، عُرفا، توانگرى را از صفات و احوال قلب مى‏شمارند و فزونى ثروت را دلیل غناى قلب نمى‏انگارند، حضرت رسول اکرم (ص) نیز فرموده است: لیس الغنى عن کثرة العرض و لکن الغنى غنى النفس. (توانگرى به بسیارى مال نیست و لیکن بى‏نیازى آنست که جان بى‏نیاز باشد.) [3] حق تعالى درویشان را که بظاهر در آتش فقر مى‏افکند، بوسعت رحمت خود، غناى قلب مى‏بخشد و آن آتش را بر ایشان گلستان مى‏سازد ولى توانگران بظاهر در نعمت و آسایش‏اند و بباطن در دوزخ آزمندى و حاجت مى‏سوزند و از این رو حالت فقیران تمام تر و آسودگى آنها بیشتر و کامل تر است.

مرد به زنش می گوید: فهم و درک حقیقت و گوهر مشرب درویشی از ظرف ذهن و اندیشهْ تو بیرون است. روزیِ ژرفِ درویشان و مردان حق که بالاتر از ملک و مال و ثروت است، همان استغنایی است که نسبت به مال دنیا دارند و همین امر، نداشتن را هم بر آنها آسان می‏کند. اینها اگر به ظاهر فقیرند، پروردگار به آنها ستم نکرده، چون روزی ارزشمند استغنا را به آنها داده است. خداوند متعال هیچ‌گاه به بندگانش ستم نمی‏‏کند و بی‏دلیل یکی را بر دیگری ترجیح نمی‌دهد. خدا کند هر کسی چنین گمان و فکری دربارهْ حضرت حق دارد، بسوزد. آیا تو می‏پنداری که سخن پیامبر دربارهْ فقر که فرمود: فقر، مایهْ مباهات و نازش من است، گزاف‌گویی و مبالغه است. نه، فقر محمدی هزاران عزّ و ناز پنهان و نادیدنی دارد.

گفتیم که حقیقت درویشى بى‏نیازى از خلق و نیازمندى بحق است که ثمره‏ى آن، استغنا و توانگرى واقعى و راستین است، مردم بحکم حس و آن چه در معیشت روزانه با آن روبرو هستند، تصور مى‏کنند که توانگرى آنست که مال و منال بیشتر بدست آورند در صورتى که بیشى ثروت، مولد حاجت افزون تر است از نگهدارى مال و نگرانى از تباهى آن، و غم آن که دزد ببرد و وام دار بازش ندهد و نظایر آن.



[1]   - کلیله و دمنه، چاپ مینوى، ص 175.

[2]   - کشاف اصطلاحات الفنون، در ذیل: عداله، عدل.

[3]   - جامع صغیر، طبع مصر، ج 2، ص 135.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 163 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402401 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]