دنیا خانه‏اى است که از آن بگذرند ، نه جایى که در آن به سر برند ، و مردم در آن دو گونه‏اند : یکى آن که خود را فروخت و خویش را به تباهى انداخت ، و دیگرى که خود را خرید و آزاد ساخت . [نهج البلاغه]
عرشیات
قصه اعرابی وزنش(15)
پنج شنبه 92 بهمن 3 , ساعت 4:29 صبح  

داورى درست مشروط است بپاکى دل از اغراض،

(2369)از غضب بر من لقب‌ها راندی

 

یار‌گیر و مار‌گیر‌م خواندی

  (2370)گر بگیرم، بر کنم دندان مار

 

تاش از سر کوفتن نبود ضرار

  (2371)زآن که آن دندان عدوّ جان اوست

 

من عدو را می‏کنم زین علم دوست

  (2372)از طمع، هر‌گز نخوانم من فسون

 

این طمع را کرده‌ام من سر نگون

  (2373)حاش لله، طمع من از خلق نیست

 

از قناعت در دل من عالمی ‏است

  (2374)بر سر امرود بن بینی چنان

 

زآن فرود آ، تا نماند آن گمان

  (2375)چون که بر گردی تو، سر گشته شوی

 

خانه را گردنده بینی و آن توی

مار: مجازا، مال و ثروت، ویا مار نفس.

بر کنم دندان مار: اگر مار نفس را بگیرم اول هواهای نفسانی را که مانند دندان مار است می‏کَنم.

تاش: یعنی تا وقتی، هنگامی که.

حاش لله: جمله‏اى است که در مورد تنزیه بکار مى‏رود. معنى این کلمه نزدیک است به: معاذ اللَّه، پناه بر خدا

سر گشته: مبتلا به دوار یعنى گردش سر، حالتى که در سر پیدا مى‏شود و بیمار پندارد که اشیا به دور او مى‏گردد و تن و سرش مى‏چرخد و نمى‏تواند که روى پاى خود بایستد و بر زمین مى‏افتد. این حالت را، دوران و دوخه نیز مى‏گویند. [1]

مرد عرب در ادامه پاسخ می‏گوید: من مارگیر نیستم، اما اگر مار نفس را بگیرم اول هواهای نفسانی را که مانند دندان مار است می‏کَنم تا وقتی سرش را می‏کوبم نتواند به من آسیب برساند. در این‌جا نفس به کیسهْ زهر و هوای نفس به نیش مار تشبیه شده است. من آن‌چه می‏گویم افسون نیست تا از روی طمع و آزمندی باشد و بخواهم تو را موافق خودم کنم. من ریشهْ هرگونه طمعی را از درون خود کنده‌ام. پناه بر خدا که چنین باشد. طمع من از خلق نیست و از هیچ‌کسی طمع و انتظاری ندارم.

مولانا در دفتر چهارم[2] چنین قصه‏ای را بیان می‌کند: زنی می‏خواست با عاشق فاسق خود درآمیزد و برای آن‌که شوهرش را بفریبد، نخست خود بالای درخت امرود (گلابی) رفت و پس از لحظه‏ای از آن بالا به شوهرش گفت: ای مرد فاسد آن کیست که با تو لواط می‏کند؟ مرد تعجب کرد! اما زن پافشاری نمود که من دارم می‏بینم. بعد زن از درخت پایین آمد و شوهر بالای درخت رفت و در همین هنگام آن فاسق به زن پیوست و فریاد شوهر بلند شد که آن کیست که با تو درآمیخته؟ زن گفت: این خیال باطل است و هر که بالای درخت امرود می‏رود دچار این خیال می‏شود. مولانا هوای نفس و علایق مادی را به آن درخت اَمرُود تشبیه کرده است.

مقصود مولانا ازاین مثال آنست که آدمى تا از خود بیرون نیاید و دل را از همه اغراض پاک و صافى نکند، داورى او درباره‏ى اشخاص و اشیا وارونه است و درست نیست زیرا احکام و داوریهاى وى معلول غرض و آمیخته به خیالات نفسانى است و او در حال غرض خود را در چیزها و کسان مى‏بیند و هر چه مى‏گوید نماینده‏ى علتهاى درونى اوست.

فقر چنان که محققین وبزرگان از عرفا گفته اند: متضمن استغناى از خلق است پس نتیجه‏ى آن عزت است نه خوارى و ذلت، زیرا اصل خواریها و ذلتها حاجت و نیاز است و درویشان گرد نیاز و حاجت مادى را از دامن دل سترده‏اند و آستین بى‏نیازى بر جهان و جهانیان افشانده‏اند و در چنین حالتى خوارى متصور نمى‏شود و دارنده‏ى آن، عزیز دو جهان است. وجود مال و دارایى با عدم تعلق و آویزش دل، سالک را زیانمند نتواند کرد، مال و ثروت از انسان جداست و بدو پیوندى ندارد، آن چه انسان را بمال مى‏پیونداند آویزش دل است بنا بر این هر گاه دل در مال نیاویزد تملک آن مضر نیست، این علقه که از ثروت داشتن پدید مى‏آید بمنزله‏ى دندان مار است که کیسه‏ى زهر در بن آن قرار مى‏گیرد، گسیختن تعلق که منشا آن فریبندگى مال است، شباهت دارد به کندن دندان مار.

نتیجه کلام این است: از هوای نفس بگذر تا ببینی که چگونه فقر، فخر است و مردان حق رزق و روزیِ ژرفی از ذوالجلال می‌گیرند. از غرض‌ورزی کناره بگیر تا بتوانی حقیقت را خوب ببینی.



[1]   - محیط المحیط.

[2]   - (د 4، ب 3544 ببعد)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 320 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402558 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]