(2609)نکته دیگر تو بشنو ای رفیق |
|
همچو جان او سخت پیدا و دقیق |
(2610)در مقامی هست هم، این زهر مار |
|
از تصاریف خدایی خوشگوار |
(2611)در مقامی زهر و در جایی دوا |
|
در مقامی کفر و در جایی روا |
(2612)گرچه آنجا او گزند جان بود |
|
چون بدینجا در رسد، درمان بود |
(2613)آب در غوره تُرُش باشد ولیک |
|
چون به انگوری رسد، شیرین و نیک |
(2614)باز در خُم او شود تلخ و حرام |
|
در مقامی سرکگی نعمَالادام |
تصاریف: جمع تصریف بمعنى گردانیدن و تبدیل، تصرفات.
تصاریف خدایی : است، یعنی تغییراتی که میتواند زهر را هم خوشگوار کند.
نعم الادام: برگرفته است از حدیث: نعم الادام الخل. (چه خوش نانخورشى است سرکه.)[1]
( 2609) اکنون نکته دیگرى بشنو که مثل جان ملایم طبع و چون نور روشن است.( 2610) در یک مقامى مىبینى که زهر مار است و از تغییرى که خداوند در هر مرتبه داده در مقام دیگر گوارا و شیرین است( 2611) در یک جا زهر است و در جاى دیگر دوا در مقامى کفر و در مرحلهاى ایمان. ( 2612) در یک جا مىبینیم که گزند جان است و چون بجاى دیگر مىرسد دردها را درمان است.( 2613) آب غوره ترش است ولى وقتى انگور شد شیرین مىگردد.( 2614) باز چون بخم مىرود تلخ و حرام شده وقتى سرکه شد مزه طعام مىگردد.
یک نکته دیگر که خیلی روشن، اما دقیق و باریک است، این که رسیدن به "اجل مسمی عنده" و ادراک حقایق الهی، رازی است که به هر کس نباید گفت. همین حقیقت برای بعضیها زهر است و سخت گمراهشان میکند؛ هرچند که به ظاهر خوشآیند باشد، و به بیان دیگر، ممکن است در مقامی و مرحلهای، امری حرام و کشنده باشد، ولی همین امر، بر اثر تصرّفات الهی به شهدی گوارا مبدّل گردد. بستگی به حال سالکان ناقص و منتهیان کامل دارد؛ به عنوان مثال، آب غوره تا زمانی که انگور نشده ترش است، ولی همینکه به آنگور تبدیل شد، شیرین و گوارا میشود. باز همین انگور حلال و گوارا، وقتی داخل خُم ریخته شود، دوباره تلخ و حرام میشود؛ زیرا به شراب تبدیل میشود. باز همین شیء تلخ و حرام، اگر تخمیر شود، به سرکه تبدیل میشود و نانخورش لطیفی خواهد شد. «در همه این ابیات، تحول درون انسان در مراحل گوناگون مورد نظر است.»
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |