دانش را احراز نکند، مگر کسی که درس خود را ادامه دهد . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه درویش وزنش(60)
چهارشنبه 92 اسفند 7 , ساعت 5:13 عصر  

  (2710)گفت کی بی‏آلتی سودا کنم

 

تا نه من بی‏آلتی پیدا کنم

  (2711)پس گواهی بایدم بر مفلسی

 

تا شهی رحمم کند با مونسی

  (2712)تو گواهی، غیر گفت‌و‌گو و رنگ

 

وانما، تا رحم آرد شاه شنگ

   (2713)کین گواهی که زگفت و رنگ بد

 

نزد آن قاضی‌القضاة آن جرح شد

  (2714)صدق می‏خواهد گواه حال او

 

تا بتا‌بد نور او بی‏قال او

بی‏آلتی پیدا کنم: یعنی به درجه یی از قرب برسم که پذیرفتن من در بارگاه او نیاز به اسباب وعلل نداشته باشد.

رحمم کند با مونسی : یعنی لطف کند ومرا مونس خود سازد وبه حضور بپذیرد.

جرح: در اصطلاح، بیان مطلبی است که ثابت کند شهادت گواهان صحت ندارد.

سودا: خرید و فروش، تجارت، مجازا کارى مفید و مقبول.

شنگ: ظریف و خوش منش.

قاضى القضاة: کسى که از جانب خلیفه یا سلطان بشغل قضا در تمام کشور منصوب مى‏شد و حق داشت که دعاوى تمام اهل مملکت را بشنود و حل و فصل کند و قاضیان شهرها را منصوب یا معزول نماید.اگرچهقاضى القضاة، خداى تعالى است که احکم الحاکمین است و مرجع همه احکام بدوست و او بر باطن حکم مى‏راند نه بر ظاهر، بر خلاف قضات بشرى که بموجب ظواهر، داورى مى‏کنند.

گفت و رنگ : مقصود از گفت و رنگ، آن دسته از اعمال ظاهرى است که در آنها صدق و اخلاص درون رعایت نشده باشد.

 ( 2710) گفت من تا بى‏اسبابى پیدا نکرده‏ام چگونه بى‏اسبابیرا وسیله قرار دهم.( 2711) من یک گواهى براى افلاس خود لازم دارم تا شاه بمفلسى من ترحم کند.( 2712) بلى این طور است ولى تو یک گواهى غیر از گفتگو و فریب و رنگ بنما تا شاه رحمت آرد.( 2713) این گواهى که از سخن و فریب باشد در نزد آن قاضى القضات گواهیش مردود شده و قبول نخواهد شد.( 2714) صدق و راستى باید گواه انسان باشد تا بى‏سخن نور صداقت تابان شده و گواهى دهد.

مرد گفت: من باید چنین حالی را در خود پدید آورم و به درجه‏ای از قرب برسم که پذیرفتن من در بارگاه او نیاز به اسباب و علل نداشته باشد. اما چگونه؟ مادا‌می ‏که به مرتبهْ فقر نرسیده‌ام، نمی‏توانم به مقام قرب برسم. پس ابتدا باید شاهد و گواهی بر افلاس و فقر خود داشته باشم، تا شاهِ حقیقت به سبب افلاس من، بر من رحم و شفقتی آورد. ما فقط سخن از فقر می‏گوییم و رنگ و روی فقرا را داریم. نشانه‏های دیگری باید باشد تا آن شاه شوخ و لطیف طبع به ما لطف کند. قاضی‌القضاة این دلایل (اعمال ظاهری که در آن صدق و اخلاصِ درون رعایت نشده باشد) را رد می‏کند. بنابراین باید صدق و راستی در کار باشد تا توجه و لطف حق بدون ‏گفت‌وگو شامل حال ما شود.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 594 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1401028 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]