هر چیزی کمیاب گردد عزیزتر می شود، جز دانش که هر چه فراوان گردد گرامی تر شود . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه درویش وزنش(63)
پنج شنبه 92 اسفند 8 , ساعت 4:54 عصر  

تفاوت صفات کمال در خلق و حق،

(2728)زن نمی‏‏دانست کآن‌جا بر گذر

 

هست جاری دجله‏ای هم‌چون شکر

  (2729)در میان شهر چون دریا روان

 

پر زکشتی‌ها وشست ما‌هیان

  (2730)رو برِ سلطان و کار و بار بین

 

حسّ تجری تحتها الانها‌ر بین

  (2731)این چنین حس‏ها و اداراکات ما

 

قطره‏ای باشد در آن نهر صفا

  (2732)مرد گفت آری، سبو را سر ببند

 

هین که این هدیه است ما را سود‌مند

  (2733)در نمد در دوز تو این کوزه را

 

تا گشاید شه، به هدیه روزه را

  (2734)کین چنین اندر همه آفاق نیست

 

جز رحیق و مایهْ اذواق نیست

  (2735)زآن‌که ایشان زآب‌های تلخ و شور

 

دائماً پر علت‏اند و نیم کور

  (2736)مرغ، کآب شور باشد مسکنش

 

او چه داند جای آب روشنش؟

شست: یعنی قلاب ماهیگیری

تجرى تحتها الانهار: برگرفته است از آیه‏ى کریمه: أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ (آیا کسى از شما دوست دارد که او را باغى از خرماها و انگورها باشد که از زیر آنها جوهاى آب روان است.)[1] نظیر این تعبیر در قرآن کریم بسیار آمده است.

رحیق: بادهْ ناب،شراب گوارا

مایهْ اذواق: آنچه به ذوق ها خوش آید، هرخوردنی یا نوشیدنی خوشمزه.

ایشان: اشاره به خلیفه ویاران او است.

مرغ کاب شور: برگرفته است از مثل:

            مرغى که خبر ندارد از آب زلال             منقار در آب شور دارد همه سال‏[2]

منظور سخن این است که ادراکات ما در برابر علم و حقایق و اسرار الهی قطره‏ای بیش نیست و تا ما سر در آبشخور آب شور و لذت‌های مادی و این جهانی داریم، نمی‏توانیم لذت « یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ» را بچشیم.

زن نمی‏‏دانست که آن‌جا رود عظیمی جاری است که مزهْ شیرین مانند شکر دارد‌. رود دجله همانند دریا در میان شهر روان است و کشتی‌ها و قلاب‌های ماهی‌گیری پر است. برو به محضر شاه و در آن‌جا ببین که چگونه نهرها جاری است، به مثابه بهشت. مرد گفت سر سبو را ببند و در نمد به پیچ که این ارمغان سودمندی است تا شاه، روزهْ خود را به این آب گوارا بگشاید، زیرا چنین آب زلال و صافی در هیچ‌جای دنیا یافت نمی‏‏شود و این آب بسان بادهْ ناب و نوشیدنی خوش‌گوار است، چون آنان از طریق آب‌های تلخ و شور دچار بیماری‌های گوناگون‏اند و چشمانشان بی‏فروغ گشته است؛ همانند مرغی که دائماً منقار در آب شور دارد. آن مرغ چه می‏داند که جای آب صاف کجاست؟!.

مولانا براین عقیده است که:صفات کمال در خلق بنحو تقید و محدودیت وجود دارد و در حق بنحو اطلاق، موجود است از آن جهت که صفت تابع موصوف خویش است بنا بر این، سمع خلقى قطره‏اى است از دریاى سمع حق و بصر چکره‏اى است از دریاى بصر او چنان که بدن ذره‏اى است از جسم کل و نفس رشحه‏اى است از نفس کلى و خیال مقید قطره‏اى است از بحر خیال مطلق و عقل جزوى و وجود جزئى هر یک حصه‏اى است از عقل و وجود کلى.

مولانا می‏گوید: تا هنگامی ‏که ما نهر صفای حقیقت را ندیده‌ایم، ادراک ما از آن ناقص یا نادر است؛ مثل آگاهی زن عرب از بغداد و بارگاه خلیفه.



[1]   - البقرة، آیه‏ى 266.

[2]   - امثال و حکم دهخدا، در ذیل: همین مثل.

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 411 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1400845 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]