(2746)خود چه باشد گوهر، آب کوثر است |
|
قطرهای زین است کاصل گوهر است |
(2747)از دعاهای زن و زاری او |
|
وز غم مرد و گرانباری او |
(2748)سالم از دزدان و از آسیب سنگ |
|
برد تا دار الخلافه بیدرنگ |
(2749)دید در گاهی پر از انعامها |
|
اهل حاجت گستر ده دامها |
(2750)دمبهدم هر سوی صاحب حاجتی |
|
یافته زآن دَر عطا و خلعتی |
(2751)بهر گبر و مؤمن و زیبا و زشت |
|
همچو خورشید و مطر، نی چون بهشت |
(2752) دید قومى در نظر آراسته |
|
قوم دیگر منتظر برخاسته |
(2753) خاص و عامه از سلیمان تا به مور |
|
زنده گشته چون جهان از نفخ صور |
(2754) اهل صورت در جواهر بافته |
|
اهل معنى بحر معنى یافته |
(2755)آن که بیهمت، چه با همت شده |
|
وآن که با همت، چه با نعمت شده |
کوثر: جوى آبى در بهشت که کنارههاى آن از زر و یا مروارید است، داراى آبى سپید تر از شیر و شیرین تر از انگبین و خوشبوى تر از مشک که بجاى سنگ ریزه بر مروارید درشت و خرد مىغلطد و یا حوضى بفراخى مسافت میان مدینه و عمان که آب آن از شیر سپیدتر و از عسل شیرین تر و تنگهاى اطراف آن که براى آب خوردن است بشمارهى ستارههاى آسمان است.[1]
دام : دراین جا کنایه از امید وانتظار است.
خِلعت: لباس یا قوارهْ لباسی است که شاهان وامیران به کسی می دادند وغالباً به معنی اعطای مقام ومنصب بود.
گبر: یعنی کافر، وغالباً به رزدشتیان اطلاق شده است .
ازسلیمان تا به مور: یعنی ازطبقات مختلف مردم، عالی مقام ودون پایه.
اهل صورت: آنها که دل به دنیا بسته اند.
اهل معنی: یعنی آگاهان به حقیقت عالم ومعرفت الهی.
( 2746) گوهر چیست بلکه او آب کوثر است قطرهاى از آن ریشه و اصل و مبدأ گوهر است.( 2747) از اثر دعا و زارى زن و بر اثر گرانبارى و غم و اهتمام مرد.( 2748) سبو از سنگ و دزد محافظت شده و آن را بدار الخلافة رسانید.( 2749) همین که ببغداد رسید درگاهى دید که اهل حاجت بر در آن ایستاده و هر یک براى گرفتن انعام و مال دامى گسترده و انعام است که بهر کس مىرسد.( 2750) هر لحظه در هر طرف بصاحب حاجتى انعام و خلعتى مىرسد.( 2751) براى هر گبر و ترسا و مؤمن و کافر و زشت و زیبا چون خورشید و باران فیض مىدهند. ( 2752) جمعیتى را دید که ظاهرشان آراسته و قوم دیگرى منتظر ایستادهاند که از آنها انعامى بگیرند. ( 2753) خواص و عوام از سلیمان تا مور مثل اینکه نفخ صور دمیده شده باشد همگى زنده و در جوش و خروشند.( 2754) اهل صورت چون گوهرى مزین شده و اهل معنى بدریاى کمیاب دست یافته.( 2755) آن که بىهمت است و ترک همت و کوشش نموده است همت بزرگترى را که ترک همت است دارا شده و آن که با همت است با کوشش خود داراى نعمت فراوان گردیده.
سرانجام، آبی که همانند آب کوثر و از هر گوهری گرانبهاتر است سالم از دست دزدان به دارالخلافه برده شود. مرد مشاهدات اولیهْ خود را پس از رسیدن به مقر حکومتی شاه چنین توصیف میکند: درگاهی سرشار از نعمتها و دهشها بیشمار و نیازمندان و فقیران در صف استعانت و کمک ایستاده؛ درگاهی که دهش و الطافش همانند خورشید و باران الهی، همگانی و فراگیر برای همه، نه همانند بهشت که نعمتهایش مخصوص مؤمنین است و بس.
از ابیات بالا چنین استفاده میشود که انسانِ سالک با ریاضت و قطع وابستگیهای مادی و این جهانی و با مراقبت از نفس، سرانجام میتواند سبوی خود را به دور از آفات علایق مادی و دزدان راه سلوک به سرمنزل معرفت و حقیقت برساند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |