عشق زمینی میتواند راه مشاهده جمال حق باشد
(2769)گر توهّم میکند او عشق ذات |
|
ذات نبود و هم اسماء و صفات |
(2770)وهم مخلوق است و مولود آمده ست |
|
حق نزاییده است، او لم یولد است |
(2771)عاشق تصویر و وهم خویشتن |
|
کی بود از عاشقان ذوالمنن؟ |
(2772)عاشق آن وهم اگر صادق بود |
|
آن مجاز او حقیقتکش بود |
(2773)شرح میخواهد بیان این سخن |
|
لیک میترسم ز افهام کهن |
گر توهّم میکند او عشق ذات: این مدعیان، عاشق بخشش (نوال) حقاند، نه شیفته جمال حق.
وهم: مدرک معانى جزئى است و مخلوق خداست و آن چه بوهم در مىگذرد آفریدهى انسان است پس این مدعیان که اوهام خود را مىپرستند چگونه مىتوانند عاشق ذات لم یزل و لا یزال باشند.
ذات نبود و هم اسماء و صفات: یعنی درباره پروردگار و اسما و صفات حق، پیش خود توهّم میکنند و وهم خود را میپرستند.
لم یولد: برگرفته است از آیهى شریفه: لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ (خدا هرگز فرزند نیاورد و هم از کس نزاد.)[1] بگفتهى مفسران، این آیه دلیل است بر آن که حق تعالى از احکام جسم که یکى از آنها داشتن فرزند است پاک و منزه است و فنا پذیر نیست و از احکام حدوث نیز مبراست و بصفت قدم متصف است و بدین سبب از دیگرى نزاده است.
صوفیان مىگویند «لَمْ یَلِدْ» دلیل است بر ازلیت او، «لَمْ یُولَدْ» نشان ابدیت اوست و او برتر از آنست که وهمها و عقلها و علمها وى را ادراک تواند کرد و همچنین چگونگى اتصاف او به اوصاف کمال در حد عقل و فهم نیست.[2]
ذوالمنن: از اوصاف بار تعالی است یعنی دارند? لطف ها ومهربانی ها.
افهام کهن: یعنی فهم های متحجر وپوسیده.
( 2769) اگر او عشق ذات خداوندى توهم مىکند وهم او و توهمى که براى اسماء و صفات خدا نموده بذات تعلق نمىگیرد.( 2770) و هم مخلوق بوده و مولود قوه واهمه است خداوند لم یلد و لم یولد بوده و ممکن نیست که ذات او مولود واهمه کسبى باشد.( 2771) آن که عاشق خیال و توهم خویش است کى مىتوان او را عاشق خداى ذو المنن نامید. ( 2772) عاشق آن وهم هم اگر راستگو باشد ممکن است عشق مجازیش بعشق حقیقى راهنما گردد.( 2773) بیان این مطلب شرح بیشترى لازم دارد ولى از فهمهاى کهنه و پوسیده مىترسم.
مولانا میگوید: این مدعیان، عاشق بخشش (نوال) حقاند، نه شیفته جمال حق. درباره پروردگار و اسما و صفات حق، پیش خود توهّم میکنند و وهم خود را میپرستند.این وهمها، مخلوق حق و ساخته ذهن انسانهاست و چون مخلوقند پس خدا نیستند، زیرا پروردگار «لَمْ یَلِدْ ولَمْ یُولَد»است و از چیزی پدید نیامده است. آنان که مدعی عشق به پروردگارند، به تصویر ذهنی و وهم خود عشق میورزند، پس نمیتوانند عاشق پروردگار لطفها و مهربانیها باشند. در ادامه مولانا خطاب به سالکانی که در راهاند و معرفت بلند عرفانی ندارند و فقط تصوراتی در ذهن و اندیشه خود نسبت به خدا دارند، میگویند اگر صادق باشند و برای فریب مردم حرف نزنند و تصور عشق به خدا داشته باشند، این عشق مجازی میتواند راه مشاهده جمال حق را بر آنان بگشاید؛ این عشق پلی است برای رسیدن به حقیقت.
[1] - الاخلاص، آیهى 3.
[2] - تفسیر طبرى، طبع مصر، ج 3، ص 197، تفسیر امام فخر رازى، طبع آستانه، ج 8، ص 760.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |