بترس که خدایت در معصیت خود بیند و در طاعت خویش نیابد و از زیانکاران باشى . پس اگر نیرومند شدى نیرویت را در طاعت خدا بگمار و اگر ناتوان گشتى ، ناتوانى‏ات را در نافرمانى او به کار دار . [نهج البلاغه]
عرشیات
قصه درویش وزنش(70)
پنج شنبه 92 اسفند 8 , ساعت 5:9 عصر  

مقایسه غم و شادى حسّى با غم و شادى معنوى،

(2778)نقش، اگر غمگین نگاری بر ورق

 

او ندارد از غم و شادی سبق

(2779)صورتش غمگین و او فارغ از آن

 

صورتش خندان و او ز آن بی‌نشان

(2780)زین غم و شادی که اندر دل خطی است

 

پیش آن شادی و غم جز نقش نیست

(2781)صورت خندان نقش از بهر توست

 

تا از آن صورت شود معنی درست

(2782)نقش‌هایی کاندر این حمّام‌هاست

 

از یرون جامه کن چون جامه‌هاست

 (2783)تا برونی، جامه‌ها بینی و بس

 

جامه بیرون کن فدرآ ای هم نفس

(2784)ز آن که با جامه درون سو راه نیست

 

تن ز جان، جامه ز تن آگاه نیست

نقش اگر غمگین نگاری: یعنی اگر تصویری بر روی تابلوی نقاشی با حالت غمگین کشیده شود، آن تصویر از غم بی اطلاع است.

سبق: یعنی درس

سبق ندارد : یعنی آگاهی ندارد.

این غم وشادی: غم وشادی دنیاست که در دل اثری می گذارد وبه ما رنج یا راحت می دهد.

آن غم وشادی: غم عشق حق وشادی وصال حق است که غم وشادی دنیا در برابر آن مانند نقش چیزی در مقایسه با حقیقت آن چیز است.

خط: مجازا، اثر، انعکاس.

جامه کن: محلى در سر حمام که لباسها را آن جا از تن بیرون مى‏آورند، سر بینه، مسلخ، صفه حمام.

هم نفس: مجازا، هم فکر، هم عقیده.

( 2778) اگر یک نقش را با حالت غم در صفحه‏اى نقش کنى او از غم و شادى بى‏اطلاع است.( 2779) صورتش غمگین است ولى او از آن اطلاعى ندارد یا در صورت شاد بنظر مى‏رسد و او از شادى خبر ندارد.( 2780) این غم و شادى که در دل ما پنهان است در پیش غم و شادى حقیقى بمنزله همان نقش است.( 2781) صورت خندان نقشها و تصویرها براى تو است که آن صورت را دیده و معنى شادى در تو ایجاد شود.( 2782) این تصویرهایى که در گرمابه‏ها نقش شده در بیرون جامه کن بمنزله همان جامه‏ها است.( 2783) تا در بیرون هستى فقط جامه‏ها را خواهى دید و استحمام نخواهى کرد جامه را از تن بیرون کن تا بگرمابه در آیى و شستشو کنى.( 2784) زیرا که در آن جا کس را با جامه راه نمى‏دهند تن از جان آگهى ندارد و جامه از تن بى‏خبر است.

این مرده دلان همانند غم و شادی، تصویرند؛ تصویر اگر غمگین باشد، اما خود از غم آگاهی ندارد و یا اگر شادمان باشد، ولی خود از مقوله خنده خبر و درکی ندارد. مولانا از غم و شادی تصویری، پلی می‌زند به غم و شادی حقیقی و می‌گوید: این غم و شادی که بر دل توست در برابر شادی و غم حقیقی همانند غم و شادی تصویری است. خداوند این شادی و غم را در دل تو ایجاد می‌کند تا سایه‌ای باشد از غم و شادی معنوی و روحانی. به عبارت دیگر، غم و شادی دنیایی که بر دل اثر می‌گذارد و به ما رنج یا راحتی می‌بخشد، در برابر غم عشق حق و شادی وصال الهی، مانند نقش چیزی در مقایسه با حقیقت آن است. مولانا صورت مادی کائنات را وسیله‌ای می‌داند که ما را به معنا و حقیقت آنها راهنمایی می‌کند. تا وقتی که سالک، جامه تن و لباس صورت را از خود بیرون نکند، نمی‌تواند حقیقت جهان را بشناسد. برای راه یافتن به سراپرده حقیقت باید از زندگی تن و علایق این جهانی گذشت و جان را از قید تن آزاد کرد، همان‌طور که تن را از جامه آزاد می‌کنیم.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 513 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1400947 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]