(2785)آن عرابی از بیابانِ بعید |
|
بردر دارِ الخلافه چون رسید |
(2786)پس نقیبان پیش او باز آمدند |
|
بس گلاب لطف بر جیبش زدند |
(2787)حاجت او فهمشان شد بیمقال |
|
کار ایشان بد عطا پیش ازسؤال |
(2788)پس بدو گفتند یا وجهالعرب |
|
از کجایی، چونی از راه و تعب |
(2789)گفت وجهم، گر مرا وجهی دهید |
|
بیوجوهم، چون پس پشتم نهید |
(2790)ای که در روتان نشان مهتری |
|
فرّتان خوشتر ز زرّ جعفری |
(2791)ای که یک دیدارتان دیدارها |
|
ای نثار دینتان دینارها |
نقیب: به معنای کار گزار قوم، حاجب بارگاه شاهان بوده که عموماً نظم دیدارها و برنامههای بارگاه را نیز بر عهده داشته است، مأمور تشریفات در اصطلاح صوفیان هم، یکی از طبقات مردان حق را میگویند که در اینجا این معنا مورد نظر نیست.
نقبا: سیصد تناند از اولیاء الهى متحقق به اسم باطن و مشرف بر باطن مردم. [1]
گلاب لطف بر جیبش زدند:گلاب بر صورت و جامهْ میهمان زدن از سنتهای میهماننوازی بوده و در اجتماعات مذهبی نیز این کار را مستحب میدانستهاند و هنوز رایج است.
بیمقال یعنی بیسخن و بدون گفتوگو.
وجهالعرب : یعنی فرد سرشناس. این خطاب نوعی حرمت به میهمان است. وجه العرب، تعبیرى است که در شعر سنایى نیز آمده است:
احسنت یا بدر الدجى لبیک یا وجه العرب اى روى تو خاقان روز وى موى تو سلطان شب
دیوان سنایى، ص 63
چونی از رنج و تعب: یعنی با زحمتِ راه و سفر چگونهای؟ خسته نباشی.
زر جعفرى: «طلاى خالص منسوب بجعفر نامى که کیمیاگر بوده است و بعضى گویند پیش از جعفر برمکى زر قلب سکه مىکردند، چون او وزیر شد حکم فرمود طلا را خالص کردند و سکه زدند و بدو منسوب شد.»[2]
() اکنون سوى قصه اعرابى باز گشته و راز عجیب آن را بیان مىکنم. ( 2785) مرد عرب چون از بادیه بدر دار الخلافة رسید.( 2786) نقیبان خلیفه پیش آمده با او ملاطفت و مهربانى آغاز کردند.( 2787) بدون اینکه او سخنى بگوید حاجت او را دریافتند و آنها مأمور بودند که پیش از سؤال حاجت هر حاجتمندى را بر آورند.( 2788) باو گفتند اى اعرابى محترم از کجا مىآیى و از خستگى راه حالت چون است.( 2789) گفت بلى من محترمم اگر احترام بمن ببخشید و بىاحترامم اگر مرا عقب زده و اعتنا نکنید.( 2790) اى کسانى که در چهره شما نشان بزرگى آشکارا دیده مىشود و شکوه و جلوه شما چون زر خالص درخشان است.( 2791) اى کسانى که یک دیدار شما ارزش دیدارها دارد دینارها نثار دیده شما باد.
مرد عرب گفت: اگر توجهی به من بکنید، وجهالعرب خواهم شد، وگرنه هیچم. مرد شروع میکند به تمجید کردن: شکوه و جلال شما از زر جعفری (سکههای طلایی) بیشتر است که بر آنها نام جعفر برمکی حک شده بود. یک دیدار شما به اندازه دیدار بسیاری از عزیزان ارزش دارد و شایسته است که انسان همهْ دینارها و داراییهای خود را در راه و آیین شما نثار کند.
[1] - تاج العروس، در ذیل: نقب، فرهنگ نظام در ذیل: نقیب، اصطلاحات الصوفیة، در ذیل: نقباء.
[2] - برهان قاطع، آنندراج.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |