(2827)آن سبوی آب را در پیش داشت |
|
خم خدمت را در آن حضرت بکاشت |
||
(2828)گفت این هدیه بدان سلطان برید |
|
سائل شه را زحاجت وا خرید |
||
(2829)آب شیرین و سبوی سبز و نو |
|
زآب بارانی که جمع آمد به گوَ |
||
(28230)خنده میآمد نقیبان را از آن |
|
لیک پذیرفتند آن را همچو جان |
||
(2831)زآن که لطف شاه خوب باخبر |
|
کرده بود اندر همه ارکان اثر |
||
(2832)خوی شاهان در رعیت جا کند |
|
چرخ اخضر خاک را خضرا کند |
||
(2833)شه چو حوضی دان، حشم چون لولهها
|
|
آب از لوله روان در گوله ها |
||
(2834)چون که آب جمله از حوضی است پاک
|
|
هر یکی آبی دهد خوش، ذوقناک |
||
(2835)ور در آن حوض آب شور است و پلید
|
|
هر یکی لوله همان آرد پدید |
||
(2836)زآن که پیوسته ست هر لوله به حوض
|
|
خوض کن در معنی این حرف،خوض |
گو : یعنی گودال، حفره در زمین.
کوزهْ سبز و نو: کوزهای که آب را خنک نگه میدارد .
نقیبان: یعنی حاجبان درگاه شاه
ارکان: درین مورد، بزرگان مملکت و دستگاه حکومت.
خوی شاهان در رعیت جا کند: یعنی مضمون این ابیات برگرفته از حدیث نبوی است: «الناس علی دین ملوکهم». (مردم کیش و آیین شاهان خود دارند.)[1] تمثیل پادشاه به حوض و حشم و اطرافیانش به لولهها، مأخوذ است از گفته افلاطون: الملک هو کالنهر الاعظم تستمد منه الانهارالصغار فان کان عذبا عذبت و ان کان مالحا ملحت. (پادشاه مانند رودخانه و نهر عظیمى است که جویهاى خُرد از آن مدد مىگیرند پس اگر رودخانه شیرین باشد آب نهرها نیز شیرین است و اگر شور باشد شور است.) [2]
گوله: کوزه آب خورى.
ذوقناک: خوش و گوارا، ذوق انگیز.
خوض کردن: تامل بسزا کردن، خوض، فرو رفتن در آب است. دقت کردن ودرست اندیشیدن
هر یکی لوله همان آرد پدید: آورده اند که(عمر عبد العزیز به شخصى که از یکى از نواحى کشور نزد او آمده بود، گفت چگونه یافتى مأموران ما را در میان خودتان گفت هر گاه چشمههاى خوش و پاک باشد جویها نیز گواراست.) [3]
مرد عرب، آن سبوی آب را پیش گرفت و بذر خدمتگزاری و بندگی را در آن پیشگاه کاشت و به حاجبان شاه گفت: «این ارمغان را نزد خلیفه ببرید و خواست و مرادی که از شاه دارم برآورده نمایید. و به او بگویید: این ارمغان، آب گوارا و کوزهْ سبز و نو است و از آب بارانی است که در گودال جمع شده است.
حاجبان شاه اگر چه به این ارمغان ناچیز خندیدند، ولی خواسته او را همچون جان پذیرفتند، زیرا لطف و مهربانی شاه، بر روحیات آنها و بر تمامی ارکان و اجزای مملکت اثر گذاشته بود. چرا که خُلق و خُوی شاهان در وجود رعیت، اثر میبخشد، همانگونه که آسمان، باران و آفتاب خاک را سبز و خرّم میکند.
مولانا میگوید: شاه را همانند حوضی بدان و خادمان و حاجبان را مانند لولههایی که آن آب را به گودالها میریزند. از آنجا که آب همهْ لولهها از حوض پاک جاری شده، آب تک تک آن لولهها نیز لذیذ و گواراست.
اگر در آن حوض، آب شور و ناگوار و آلوده باشد، مسلّماً هر لوله همان آبی را به نقاط مختلف روان میکند که در روحیات و اخلاق مردم اثر منفی به جای میگذارد. و تو باید در معنای کلام خوب اندیشه کنی. در حقیقت سخن از نفوذ اندیشه و کیش و آیین فرمانروایان در مردم و بهخصوص در ارکان حکومتی میباشد.
چکید? سخن مولانا در این ابیات وابیات پیشین این است که: قدرت، محبوب بشر است و پیوسته آرزوى رسیدن بدان را در دل و مغز مىپرورد و هر جا که قدرت باشد بدان سو منجذب مىشود و بامید آن که روزى قدرت را بدست آورد و به فرودستان فرمان دهد و زور گویى کند، خواه ناخواه و دانسته نادانسته در حد امکان به ارباب قدرت تشبه مىجوید و این نکته یکى از علل پذیرفتن روش و آیین ملوک است، ترس و نگرانى عامل دیگر است، حاکم و فرمانرواى عادل سرمشقى است براى زیر دستان خود، این امر چنان روشن است که حاجتى ببحث و استدلال ندارد.
[1] - احادیث مثنوى انتشارات دانشگاه طهران، ص 28.
[2] - مختار الحکم، طبع مادرید، ص 135.
[3] - الحکمة الخالدة (جاویدان خرد) طبع مصر، ص 178، نیز، ربیع الابرار، باب الجوابات المسکتة.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |