هرگاه خداوند متعال، بنده ای را دوست بدارد، نقطه ای سپید در قلبش پدید می آورد، گوش های قلبش را می گشاید و فرشته ای بر او می گمارد، تا بر راه راستْ استوارش دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
قصه درویش وزنش(87)
جمعه 92 اسفند 16 , ساعت 6:26 عصر  

فکر عاشق بى‏نهایت است،

صوفى به گذشته و آینده مشغول نمى‏شود،

(2910)این حکایت گفته شد زیر و زبر

 

همچو فکر عاشقان، بی پا و سر

  (2911)سر ندارد، چون ازل بوده است پیش

 

پا ندارد، با ابد بوده است خویش

  (2912)بلکه چون آب است، هر قطره از آن

 

هم سر است و پا و هم بی‏هر دوان

  (2913)حاشَ لله، این حکایت نیست، هین

 

نقد حال ما و توست این، خوش ببین

  (2914)زآن که صوفی با کر و با فر بود

 

هر چه آن ماضی است، لا یُذکر بود

  (2915)هم عرب ما، هم سبو ما، هم ملک

 

جمله ما، یوفک عنه من اُفک

زیر وزبر:بی نظم عرضه کردن. مجازا، پریشان و آشفته، بى‏نظم و ترتیب، به افراط و تفریط.

بی پا وسر:یعنی بدون آغاز وانجام، بی برنامه، بی پا وسر بودن قصه معنایش این است که: این قصهْ تمام بینی آدم است. از منهای بینهایت «ازل» تا باضافهْ بینهایت« ابد»

ازل: آن چه آغاز ندارد.

ابد: آن چه پایان نپذیرد.

ؤفک عنه من افک : برگرفته است از آیهْ شریفهْ « إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ» (روى گردان مى‏شود از ایمان یا قرآن کسى که بحکم قضا روى گردان شده است.) [1]

( 2910) این حکایت در هم و بر هم گفته شد و چون فکر عاشقان سر و پا ندارد. ( 2911) سر ندارد براى اینکه با ازل هم آهنگ بوده و پا ندارد براى اینکه با ابد هم آغوش است.( 2912) بلکه چون آبست که هر قطره آن هم سر است و هم پا و هم بى‏سر و پا.( 2913) حاشا این حکایت نیست بلکه حالت کنونى من و تو است پس در آن دقت و تأمل کن.( 2914) هر صوفى با حشمتى نظر بگذشته ندارد.( 2915) و چون تمام همش مصروف حال است به آینده نیز متوجه نیست هم عرب ما هستیم و هم سبو و هم شاه آرى همه ما هستیم و بمضمون آیه شریفه «... یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ »شما گفتار مختلف نسبت بپیغمبر دارید و کسى که از روز ازل رو گردان شده از او رو گردان خواهد شد.

مولانا توجه دارد که حکایت مرد عرب و سبوی باران را بسیار تفصیل داده و معانی گوناگونی را بدان آمیخته است. لذا داستان به‌صورتی زیر و زبر و بی‌نظم عرضه شده و گوینده هم آن را بی‏پا و سر یافته است؛ یعنی آغاز و انجام این تفصیل را از دست داده است. دلیل این زیر و زبر و بی‌نظمی ‏و بی‌پا و سر بودن قصه این است: این قصهْ تمام انسان‌هاست و از منهای بی‌نهایت (ازل) تا به‌اضافهْ بی‌نهایت (ابد) تکرار شده و خواهد شد. مثل هر چیز کروی یا مدوّری، که نمی‌توان گفت آغاز و انجامش کجاست. آشکارتر بگویم: همهْ این قصه، قصه خود ماست. حالت ما مثل این مرد عرب است، صوفی به گذشته و آینده کاری ندارد، صوفی یادآور ماضی و مستقبل نمی‌شود. این قصه و اعمال ما بر حسب اردات قلبی و حالات روحانی، می‏آیند و می‏روند، به همین دلیل این همه سخنان گوناگون با این قصه همراه شد. آن‌گاه با آیهْ 9 سوره الذاریات سخن را مستند می‏کند: «هر که از این حکمِ قضا روگردان است، از ایمان رو گردانیده است.»

مولانا زیر وزبر شدن داستان وبی پا وسر ارائه نمودن قصه و آکندن آن به اسرار گوناگون عذر مى‏خواهد و آن را به فکر عاشق تشبیه مى‏کند، عاشق درباره‏ى جمال و کمال معشوق فکر مى‏کند، آن دو چشم در چشم عاشق از هیچ جهت محدود بحدى نیستند و نهایت نمى‏پذیرند، عشق از چنین اندیشه‏اى مى‏زاید زیرا عاشق نمى‏تواند جمال و کمال معشوق را متناهى و محدود فرض کند از آن جهت که فرضى است همراه با تصور نقص و فقدان بعضى از شئون جمال، فرضى که منافى عشق است پس متعلق فکر عاشق امرى است که نهایت نیم پذیرد و پا و سر و یا آغاز و انجام ندارد، فکر با متعلق خود مناسبت دارد و در حکم، تابع اوست و بنا بر این فکر عاشقان را بى‏پا و سر خوانده است. نظیر آن:

            ماجراى من و معشوق مرا پایان نیست             هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام‏

دیوان حافظ، ص 211

            حسن معشوق را چو نیست کران             درد عشاق را نهایت نیست‏

دیوان سنایى، ص 604

پس آن چه مولانا مى‏گوید حکایت نیست بلکه وصف الحال سالکان است. صوفى ابن الوقت است و خاطرش متوجه گذشته و نگران آینده نیست زیرا چنین اندیشه‏اى مستلزم ضایع شدن وقت موجود است.



[1]   - و الذاریات، آیه‏ى 9.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 517 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1400951 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]