گوناگونی اجزاء خلقت ویگانگی آنها درکلّ هستی
(2927)اولاً بشنو که خلق مختلف |
|
مختلف جاناند تا یا از الف |
(2928)در حروف مختلف شور و شکی است |
|
گر چه از یک رو، ز سر تا پا یکی است |
(2929)از یکی رو ضدّ و یک رو متحد |
|
از یکی رو هزل و از یک روی جد |
ازالف تا یا: یعنی از اول تاآخر، همهْ آنها، مضمون سخن باز گشتی دارد به گوناگونی اجزاء خلقت ویگانگی آنها درکلّ هستی و می گوید:حروف الفباء درظاهر هریک شکلی دارد، اما دربیان ونگارش همراه با یکدیگر وظیفه یی انجام می دهند ویک کلّ اند. اجزاء هستی نیز چنین اند. عبد الرحمن جامى گفته است:
اعیان حروف در صورت مختلفاند لیکن همه در ذات الف موتلفاند
از روى تعین همه با هم غیراند وز روى حقیقت همه عین الفاند
شور: یعنی پریشانی خاطر،دراین جا مرادف شک ودو دلى است.
از یکی رو ضدّ و یک رو متحد: یعنی در حروف مختلف اختلافاتى هست، از یک رو با هم ضدند و از یک روى دیگر با هم متحدند
( 2927) اولا بدان که افراد مختلف بشر در این جهان مثل حروف الفبا ساختمان و روح و روانشان با هم اختلاف دارد.( 2928) در حروف مختلف اختلافاتى هست اگر چه سر هم رفته همه حرف هستند و یکى محسوب مىشوند اینها مثل ساعات روزاند که از اول تا آخر یک روز محسوب مىشود ولى هر ساعت و دقیقه با ساعات و دقایق دیگر اختلاف دارد.( 2929) از یک رو با هم ضدند و از یک روى دیگر با هم متحدند زیرا همه بشرند.
(2930)پس قیامت روز عرض اکبر است |
|
عَرض او خواهد که با زیب و فر است |
(2931)هر که چون هندوی بد سودایی است |
|
روز عرضش نوبت رسوایی است |
(2932)چون ندارد روی همچون آفتاب |
|
او نخواهد جز شبی همچون نقاب |
(2933)برگ یک گل چون ندارد، خار او |
|
شد بهاران دشمن اسرار او |
(2934)وآن که سرتا پا گل است وسوسن است |
|
پس بهار او را دو چشم روشن است |
(2935)خار بیمعنی خزان خواهد خزان |
|
تا زند پهلوی خود با گلستان |
عَرض : اصطلاح نظامی به معنای رژهدادن یا ساندیدن است. این واژه ومضمون مستفاد از سوره الحاقه است: « یَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنکُمْ خَافِیَةٌ»:[1] در چنین روی به عرض میایستید و(برخداوند عرضه می شوید) و هیچ راز شما پنهان نمیماند.
سودایى: سیه فام و تیره رنگ، درین مورد. پهلو زدن با چیزى، به کنایه، برابرى جستن، رقابت و هم چشمى کردن.
شب: کنایه از دوران خاموشی جهان پیش از قیامت است که درآن گناهِ گنهکاران پنهان است.
خار او: اضافهْ تشبیهی است و «او» همان گنهکار است که وجودش یک برگ گل ندارد وهمه خار است .
خار بی معنی: کسی است که گل معنی بروجود او نمی روید.
پهلو زدن: برابری کردن
( 2930) روز قیامت روزى است که حقیقت این افراد را خوب یا بد عرضه مىکنند و آشکار مىسازند و البته طالب عرضه شدن کسى است که داراى جلال و حشمت و زیور و زینت باشد.( 2931) هر کس که روان او چون هندو سیاه باشد آن روز نوبت رسوایى او است.( 2932) چون چهره روشنى نداشته زشت و بد ترکیب است طالب شب و تاریکى خواهد بود که پرده بدى و نقاب چهره زشت او باشد.( 2933) او چگونه برگ گل را خار نشمارد در صورتى که بهار دشمن اسرار او بوده زشتیش را آشکار مىسازد.( 2934) ولى آن کسى که سر تا پا گل و سوسن است بهار براى او چون دو چشم روشن مطبوع و دل پذیر است.( 2935) خار بىمعنى طالب خزان است تا با گلستان دعوى همسرى کند.
روز رستاخیز، روز نمودارشدن همه حقایق است. همه انسانها روز قیامت در برابر پروردگار قرار میگیرند و هر یک هر چه دارد به نمایش میگذارد و کسی که سان میبیند، خداست که با زیب و فر است و فقط زیبایی و شکوه او جلوهگر است. کسی روز قیامت را دوست میدارد که باطنش به زیور کمالات و اعمال صالح و معارف آراسته شده باشد.
روز قیامت برای گنهکاران روز رسوایی است و هر کسی که گناه او را همانند هندو، سیه چهرهْ بداندیش نموده است، کوس رسوایی او زده میشود. آنکه چهره باطنیاش روشن نیست و مانند آفتاب عالمتاب نمیدرخشد و به سیاهی کفر و عصیان تیره شده است، جز شب که همچون نقاب همه چیز را میپوشاند، چیز دیگری نمیخواهد، زیرا، شب روپوشی است که سیاهی او را میپوشاند. وجود خارستانی گنهکار که یک برگ گل در وجودش یافت نمیشود، از بهاران رستاخیز که افشاکنندهْ اسرار و پنهان کاریهاست گریزان است، ولی کسی که از سر تا پایش گل و سوسن است، بهار برایش به مثابهْ دو چشم روشن است و رستاخیز را دوست میدارد، چرا که در این روز معلوم میشود که صاحب کمال است، اما انسان گناه کار چون تهی از اسرار و حقایق الهی است، همیشه طالب دنیا و خزان است، زیرا چنین خاری فقط در خزان میتواند با بوتهْ گل یکسان و برابر باشد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |