زیبایی دانشمند در عمل به دانشش است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه درویش وزنش(91)
جمعه 92 اسفند 16 , ساعت 6:33 عصر  

درصفت پیر ومطاوعت ِوی

مقصود آفرینش مرد کامل است،

 (2947) اى ضیاء الحق حسام الدین بگیر             

 
یک دو کاغذ بر فزا در وصف پیر

(2948) گر چه جسم نازکت را زور نیست             

 
لیک بى‏خورشید ما را نور نیست‏

(2949) گر چه مصباح و زجاجه گشته‏اى             

 
لیک سر خیل دلى سر رشته‏اى‏

(2950)چون سر رشته به دست و کام تست             

 

دُرّه هاىِ عِقد دل ز انعام تست‏

ضیاء الحق: عنوانى است که مولانا، حسام الدین حسن چلبى را بدان یاد مى‏کند، ضیا، روشنى اصلى و ذاتى است، شمس و آفتاب را در قرآن کریم بدین مناسبت (ضیا) گفته است، نور، روشنى مکتسب است و در مورد ماه بکار رفته است (قرآن کریم، یونس، آیه‏ى 5) پس اعطاى این عنوان بسبب آن تواند بود که حسام الدین، تجلى دیگر از حقیقت شمس تبریزى است. از مولانا بشنوید:

            ز ان ضیا گفتم حسام الدین ترا             که تو خورشیدى و این دو وصفها

            کین حسام و این ضیا یکیست هین             تیغ خورشید از ضیا باشد یقین‏

            نور از آن ماه باشد وین ضیا             آن خورشید این فرو خوان از نبا

            شمس را قرآن ضیا خواند اى پدر             و آن قمر را نور خواند این را نگر

            شمس چون عالى تر آمد خود ز ماه             پس ضیا از نور افزون دان بجاه‏

مثنوى، ج 4، ب 16 ببعد

همچنین مولانا، وى را «مصباح و زجاجه» مى‏خواند همچنان که درباره‏ى شمس الدین تبریزى فرموده است: «سر المشکاة و الزجاجة و المصباح»[1] حسام الدین بسبب ریاضت و مجاهدت و بى‏خوابیهاى پیاپى ضعیف و لاغر شده بود، مولانا در مکتوبى که بدو نوشته، فرموده است: «درین روزها شنیده باشید که مخلصى دعوتى مى‏ساخت اگر چه آن عزیز از حضور دعوتها از نازکى و لطف مزاج محروس گریزانست لیکن نمى‏خواستم که بى‏حضور مبارکش باشد که:« لا صلاة الا بحضور القلب‏»

            من بنده‏ى آن کسم که بى‏ماش خوش است             جفت غم آن کسم که تنهاش خوش است‏

             گویند وفاهاش چه لذت دارد                            ز آنم خبرى نیست جفاهاش خوش است‏

چه جاى جفا از آن معدن صفا و وفا که تا قوت بود، تن و جسمش را، وفا مى‏کرد، شب و روز در معاونت این ضعیف بود و امروز که تن ضعیف شد و روح مبارکش قوت گرفت بدین صفت که قائل گوید:

            فصلى است چو وصل دوست فرخنده شده             وز مردن تن چراغ دل زنده شده‏

بتایید روح قدس در یارى این ضعیف لطفها و معاونت او مى‏رسد.»[2]

این ابیات، دلیل دیگر است بر آن که مولانا مثنوى شریف را انشا مى‏کرده و حسام الدین مى‏نوشته است.

مصباح : چراغ، روشنایی 

زجاجه : شیشه، حباب چراغ، این تعبیر برگرفته است از آیه‏ى شریفه: اَللَّهُ نُورُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ اَلْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ اَلزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ (خداى تعالى روشن کننده و یا روشنى آسمان و زمین است، صفت نور او چون چراغدان و یا لوله‏ى قندیلى است که در آن چراغى یا زبانه‏ى چراغى باشد و آن چراغ در حبابى است که آن حباب گویى ستاره‏اى است روشن و تابناک.)[3] مفسران بر این آیت تفسیرهاى گوناگون نوشته‏اند و متاخرین آن را عبارت از وجود مى‏دانند که مفهومى است تشکیکى و داراى مراتب مختلف به شدت و ضعف.

سر خیل: رئیس جمعیت، سر لشکر. این تعبیر مناسبتى دارد با (راس الحزب) در اصطلاح عیاران و جوانمردان که پدر حسام الدین از آنها بوده است.

سر رشته: کسى که مبدا عملى است و سر نخ آن کار بدست اوست مانند کسى که سر نخ کلاف بدست اوست و آن را باز مى‏کند و مى‏پیچد، مدبر، اهل حل و عقد.

دُرّه : یعنی دانه های دُرّ، یامروارید کمیاب ومنحصر به فرد.

دُرّه هاىِ عِقد دل: یعنی اندیشه ها ومضامین سخن مولانا.

 ( 2947) اى ضیاء الحق حسام الدین یکى دو برگ کاغذ بگیر و صفحاتى بیشتر از پیش در وصف پیر بنویس.  () (خطاب به حسام الدین) اگر چه جسمت لاغر و ضعیف است ولى کار جهان بى‏تو انجام پذیر نیست.( 2948) اگر چه تن نازک تو زور ندارد ولى تو خورشیدى هستى که بى‏تو ما نورى نداریم.( 2949) اگر چه آئینه دل و چراغ روح هستى ولى سر خیل و سر رشته دل هستى.( 2950) چون سر رشته بدست تو و براى تو است و براى خاطر تو است که این مثنوى سروده مى‏شود پس این مرواریدهاى غلطان و درهاى صاف و روشن دل از برکت وجود تو و انعامى است که تو کرده‏اى.



[1]   - مناقب افلاکى، طبع انقره، ص 629.

[2]   - مکتوبات مولانا، طبع اسلامبول، ص 134.

[3]   - النور، آیه‏ى 35.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 181 بازدید
بازدید دیروز: 436 بازدید
بازدید کل: 1405670 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]