با کسی که به او می آموزید و نیز کسی که از او فرا می گیرید، نرمی کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
قصه درویش وزنش(93)
جمعه 92 اسفند 16 , ساعت 6:36 عصر  

بحثی در باره احتیاج بمرشد، وپیر راهنما

میان صوفیان و علماء ظاهر، خلافى عظیم در مورد احتیاج به پیر، وجود داشته است، اهل ظاهر مى‏گفتند که قرآن و حدیث و اقوال علماى دین و تحصیل علوم دینى براى نجات امت کافى است و حاجتى به شیخ و تربیت او، وجود ندارد، صوفیان مى‏گفتند که طریق تهذیب نفس، سخت غامض و دشوار است و هر کسى آفات آن را نمى‏شناسد، طریقت را مثال مى‏زدند به جاده‏هاى محسوس که قطع آنها بى‏دلیل و راهبرى متضمن خطر است و بر فرض آن که کسى راه را باز شناسد، وقتى با دلیلى راه دان همراه شود، آرامش خاطر او بیشتر است پس اگر آدمى در راه حس به راهبرى نیازمند است بطریق اولى در قطع طریق مجاهده‏ى نفس و تصفیه‏ى دل که راهى بس پنهان و محفوف بهزاران آفت است به رهنمایى بصیر و واقف بر مواضع خطر نیازمند خواهد بود، مولانا عین این دلیل را ذکر مى‏کند. صوفیان و مخالفان ایشان در ضرورت وجود پیر، هر یک بر درستى گفتارخود، دلایل چند آورده و ادله‏ى یکدیگر را نقض و رد کرده‏اند، این مناظره‏ى دل کش را عبد الرحمن بن محمد معروف به ابن خلدون (متوفى 808) در کتاب شفاء السائل [1]بتفصیل تمام ذکر کرده و علاوه بر آن، در مورد هر یک از دلایل، نظر خود را باز گفته است.

ابن خلدون، راه و طریق تصوف را مشتمل بر سه نوع از مجاهده تقسیم کرده است: 1- مجاهده‏ى تقوى که عبارت است از وقوف و عمل به حدود و احکام شرع و مقصود از آن نجات و رهایى از عقوبت اخروى و پاد افراه آن جهانى است، درین مجاهدت، احتیاجى بشیخ نیست زیرا احکام و حدود شرع در کتب دینى بروشنى تمام ضبط شده است. 2- مجاهده‏ى استقامت یعنى اصلاح نفس و نگه داشتن بر حد وسط و دور از افراط و تفریط و تحقق به اخلاق نیک بصورتى که اخلاق قرآنى و آن چه حضرت رسول اکرم (ص) بدان متحقق شده بود بر اثر مجاهدت و ریاضت، صورت نفس و امرى جبلى گردد، درین گونه مجاهدت توسل به پیرى مربى و معلم ضرورت دارد، بدلیل آن که شناختن نفس و احوال آن و دستان آوریها و حیلت انگیزیهاى او سخت دشوار است و کسى مى‏تواند نفس را بشناسد که راه مجاهدت را با قدم راسخ و نیت پاک و اخلاص تمام بپایان برده باشد. 3- مجاهده‏ى کشف که مقصود از آن، پرده بر گرفتن از روى رازهاى آفرینش و اسرار شرع و معرفت خداست، این مجاهدت، محصول مجاهده‏ى تقوى و استقامت است و امرى است که اصول آن را، صوفیان در نتیجه‏ى خلوت و ریاضتهاى نفسانى باز یافته و باشارت در کتب خود نقل کرده‏اند، راهى است که شریعت از بیان آن، تن زده است و این، صوفیان‏اند که اصطلاحاتش را وضع کرده و مدعى وصول بدان هستند و بنا بر این، مجاهده‏ى کشف اگر چه مشروع بودن آن، محل خلاف است، هرگز بدون پیر و شیخى معلم و مربى، میسر نتواند بود.

ابن خلدون، در فتوایى که ضمیمه‏ى کتاب شفاء السائل است[2] بصراحت بر مخالفت روش ابن عربى و ابن سبعین با شریعت، فتوى داده و گفته است که فصوص و فتوحات مکیه و کتاب (البدء) ابن سبعین هر جا یافته شود، ستردنى و سوختنى است. حقیقت امر، آنست که راهرو بهر حال در سلوک جاده‏ى حق، به شیخ و پیرى راهبر نیازمند است و بیان احکام و اخلاق در کتب دینى هرگز کفایت نمى‏کند، معالجه و درمان روح از علاج تن سخت دشوارتر است، بیماریهاى دل و امراض نفسانى نیک در پرده و پوشیده است، کسى که بدین گونه بیمارى گرفتار مى‏شود بیمار است و درد خود را حس نمى‏کند، این علل و امراض گاهى جداگانه اثر مى‏کنند و گاهى با یکدیگر مى‏آمیزند و بیمارى صعب و هول انگیزى را سبب مى‏شوند، با وجود سختى و دشوارى مرض، بیماران روحى از احوال خود لذت مى‏برند و بدان مى‏نازند تا چه رسد بدان که در صدد علاج بر آیند و بطبیبى علت شناس گرایند، درمان دل و نفس بوسیله‏ى کتب همچنانست که کسى بیمارى محسوس را از روى کتب طب معالجه کند و یا از دارو ساز بخواهد که دارویى برایش تجویز کند، اصل و پایه‏ى درمان، تشخیص بیمارى است که بدون طبیب حاذق صورت نمى‏پذیرد، میزان استعمال دارو هم بسته بتشخیص طبیب است، کتب شرعى و اخلاق مانند کتب طب و دارو شناسى است و درمان روح از روى آن کتب، همان حکم دارد که معالجه‏ى حصبه و سل و یا هر مرض دیگر بوسیله‏ى کتابهاى پزشکى و داروسازى. گذشته از آن که بیمار حسى همواره نیازمند است که بطبیب حاذق مراجعه کند تا پیش رفت و یا کندى مرض را باز شناسد و اگر لازم دید، نسخه‏ى دوا را عوض کند و اگر مرض شدت یافت بناچار مریض محتاج مراقبتى بیشتر است و پرستاران کار آزموده، باید مواظب احوال او باشند، خانقاه بمنزله‏ى بیمارستان و پیر، بجاى طبیب و پرستار است که حالات درونى و آثار اعمال را در باطن سالک بدقت و از روى دل سوزى مراقبت مى‏کند و آن گاه که سالک از بیمارى رست و تخلیه‏ى بکمال رسید و تحلیه و آرایش جان آغاز گشت باز هم پیر باید که دست راهرو را بگیرد و او را از اسرار هر مقام و آفاتى که ممکن است بجان سالک در آویزد، با خبر سازد و بر حذر دارد تا فریفته‏ى عمل نگردد و عجب و خود بینى مجاهدتش را نقش بر آب نکند، این راه تا وصول بمرتبه‏ى فنا، هر منزلى متضمن خطرى و مخافتى و هر قدمى آمیخته به آفتى است، در تمام این منازل، اشراف پیر مدد جان سالک است و او را دستگیرى و یارى تواند کرد.

اضافه مى‏کنیم که تصوف، علمى است منبعث از عمل و مبتنى بر مجاهده و ریاضت و مانند سائر صنایع است که بى‏استاد نتوان آموخت با این تفاوت که اصول طریقت، مأخوذ است از امور وجدانى و ذوقى که حواس ظاهر با آنها پیوند ندارد.

اهل ظاهر مى‏گویند که اصول تصوف در زمان پیمبر (ص) و صحابه وجود نداشته و اینان سادات تابعین توسل به پیر را ضرورى ندانسته‏اند، در جواب مى‏توان گفت که علم اصول فقه و کلام و درایت نیز در زمان حضرت سید کاینات (ص) وجود نداشت و شما مى‏آموزید و بدانستن آنها مى‏نازید و باد در آستین مى‏اندازید و عامه‏ى مردم را به پیروى خود ملزم مى‏دانید، فرض کنیم که اصول تصوف نیز چنان است ولى حقیقت آن، در زمان مهتر و بهتر عالم (ص) وجود داشته و گزینان اصحاب آن روش را ورزیده‏اند و اگر تعلیم پیشینیان و کتب بسنده بود بعثت وى ضرور نمى‏شد. سیره‏ى حضرت رسول اکرم (ص) را نیز اهل ظاهر گرد آورده‏اند و از آن همه کوشش معنوى و تعلیم سماوى بر ذکرحروب و مغازى اکتفا کرده‏اند و در حقیقت آن کتب، متضمن سیره‏ى روحانى پیمبر (ص) نیست و آن چه هست هم چندان مورد اعتماد نیست و حقائق ظروف و محیط بعثت و سوابق حیات آن حضرت را چنان که باید نشان نمى‏دهد و بدین جهت هر چه پیشتر مى‏رویم مسائلى را مى‏بینیم که جسته گریخته در کتبى مثل طبقات ابن سعد و اغانى ابو الفرج و روایات شیعه ذکر شده و در کتب مشهور سیره‏ى نبوى یاد نشده است، محدثین و رواة اخبار نیز مردمى خشک و گراینده بظاهر بوده‏اند و خود جهد در ضبط و نقل و تمسک بوجوه مختلف روایت هر چند کارى دقیق مى‏نماید حاکى از درجه‏ى رغبت و حدود فهم و همت این راویان و محدثان است و بدین سبب اخبار مربوط به سلوک باطن را از جنس خبر موضوع و یا ضعیف در شمار آورده و شاید بسیارى را بهدر داده‏اند. گفتار صوفیان در ضرورت وجود پیر همانند است بعقیده‏ى شیعه درباره‏ى امام، شیعه مى‏گویند که هرگز جهان از حجتى غایب یا حاضر و ظاهر خالى نتواند بود، خلافت نیز در عقیده‏ى عامه‏ى اهل اسلام همین حکم را دارد پس اگر براى انتظام امور ظاهر و معیشت دنیوى وجود خلیفه ضرور باشد بى‏گمان و بطریق اولى براى تهذیب باطن، وجود امام یا پیر ضرورى تر است، در صورتى که جهانیان از راه وضع قوانین و نظامات بوسیله‏ى قوه‏ى مقننه اکنون امور دنیوى خود را از دوران خلفا بهتر و عادلانه تر منظم و مرتب مى‏سازند. از نظر دیگر، اکتفا بکتب، مانند بقاء بر تقلید میت است که اکثر فقهاى شیعه روا نمى‏دانند.

 مولانا می‌گوید: مردان راه حق را عین راه بدان؛ یعنی بپذیر که پیر راهنما نیست، بلکه خود راه است و هرچه می‌گوید بی‌تردید باید پذیرفت و اطاعت کرد. مولانا مردان حق را این چنین توصیف می‌کند: همان‌طور که گرمای تیر ماه درختان را پربار و سرسبز می‌کند، پیر، مریدان را به خرمی و باروری معنوی می‌رساند. دل‌های مریدان از روشنی پیر نور می‌گیرد، همان‌طور که شب از ماه روشن می‌شود. پیر برای سالکان، بخت جوان و مایه توفیق الهی است. پیر کسی است که کمال او کمال حق است و پیری او به معنای سالمندی و گذشت ایام نیست.



[1]   - شفاء السائل ، ص 108- 70

[2]   - شفاء السائل ،ص 110


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 177 بازدید
بازدید دیروز: 436 بازدید
بازدید کل: 1405666 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]