(2964)گردن خرگیر و سوی راه کش |
|
سوی ره بانان و ره دانان خوش |
(2965)هین مهل خر را و دست از وی مدار |
|
زآنکه عشق اوست سوی سبزه زار |
(2966)گریکی دم تو به غفلت واهلیش |
|
او رود فرسنگها سوی حشیش |
(2967)دشمن راه است خر، مست علف |
|
ای که بس خر بنده را کرد او تلف |
(2968)گر ندانی ره، هر آنچه خر بخواست |
|
عکس آن کن، خود بود آن راه راست |
(2969)"شاوروهنّ" وآنگه "خالفوا " |
|
انّ من لم یعصهنّ تالفُ |
(2970)با هوا و آرزو کم باش دوست |
|
چون" یضلک عن سبیل الله " اوست |
(2971)این هوا را نشکند اندر جهان |
|
هیچ چیزی همچو سایهْ همرهان |
ره بانان و ره دانان خوش: یعنی پیران طریقت یامردان اهل معرفت.
سبزه زار: کنایه از دلخوشی های دنیا ولذات مادی آن است.
واهلیدن: یعنی واگذاشتن.
حشیش: علف، لذات دنیا.
ره: یعنی راه خدا، راه معرفت.
خربنده: به معنی ستوربان یاخرکچی،کسی است که بندهْ نفس وپیرو هوای نفس باشد.
شاوِروهُنَّ: برگرفته است از حدیث: شاوِروهُنَّ و خالفوهن. (با زنان مشورت کنید و خلاف آن چه گویند بکنید.) که منسوبست بحضرت امیر مومنان على (ع) و اسناد آن به پیمبر (ص) درست نیست.[1]
یضلک عن سبیل اللَّه: برگرفته است از آیهى شریفه:. لا تَتَّبِعِ اَلْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ (و بر پیروی هوى و آرزو مرو که ترا از راه خدا بدور افکند.)[2]
سایهْ همراهان:یعنی تأثیر همراهانی که در راه حق اند.
( 2964) افسار خر را گرفته بطرف راه بکش و بطرف کسانى که راه دان و بلد راه هستند ببر.( 2965) خر را بمیل خودش رها نکن و دست از او بر ندار زیرا که میل او همواره بسوى سبزه و علف است.( 2966) اگر یک آن غفلت کرده او را بحال خود گذارى او فرسنگها از راه دور افتاده بطرف علف رفته است.( 2967) خر مست علف بوده و دشمن راه است و چه بسا کسانى که بر اثر تبعیت او تلف شدهاند. ( 2968) اگر راه را بلد نیستى هر طرف که خر مىخواهد برود تو بعکس او رفتار کن که همان راه راست است.( 2969) (در حدیث منسوب بحضرت رسالت مىفرماید «شاوِروهُنَّ و خالفوهن» یعنى با زنان مشورت کنید و بعد مخالف عقیده آنها رفتار کنید) حضرت مولوى اشاره باین حدیث مىفرماید: ( با آنها شور کنید پس از آن با آنها مخالفت کنید کسى که با آنها مخالفت نکند تلف خواهد شد.( 2970) با هوا و آرزو کمتر تماس پیدا کن چون فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اَللَّهِ که در آیه قرآن ذکر شده همان هوا و آرزو است.( 2971) هواى نفس را هیچ چیز مثل سایه رفیق مغلوب نمىکند.
مولانا در این کلام، نفس و جنبههای نفسانی را به خر تشبیه میکند و میگوید: نباید نفس را به حال خود گذاشت و از چگونگی احوالش بیخبر بود یا غفلت ورزید. چرا که به پرتگاه سقوط و هلاکت میرود. بلکه همواره باید افسار این حیوان چموش را به دست خبرگان راهبلد و مردان اندیشمند، سپرد. افسار نفس را رها مکن و از آن هرگز دست مکش، زیرا نفس همواره براساس طبعش به دلخوشیهای دنیا و لذات مادی آن میل دارد. اگر تو لحظهای از نفس غافل شوی و او را بهخود وانهی، فرسنگها به جانب علفزار و لذتهای دنیوی و این جهانی میرود. نفس، دشمن راه حق و راه معرفت است و سرمست خوشیهاست و چه بسیار خربندههایی را و کسانی که بندهْ نفس و پیرو هوای نفسانی بودهاند را نابود کرده است. اگر راه رهایی از دست این شیطان درون را نمیدانی، مطئمنترین راه این است که هرچه او گفته است و یا خواسته است، مخالفت کنی و عکسش را بهجا بیاوری. سپس مولانا در این زمینه به حدیث نبوی اشاره میکند که با زنان مشورت کنید و خلاف نظر آنها عمل کنید؛ مولانا دربارهْ نفس همان حکم را میآورد و در مثنوی مواردی هست که زن را کنایه از نفس و جنبهْ نفسانی میشمارد. بنابراین، معنای بیت این میشود که با نفس خود مشورت کنید و خلاف آن عمل کنید، راستی کسی که از فرمان نفس سرنپیچد، زندگی او تلف و بیحاصل است. با هوای نفس کمتر دوستی کن که تو را از راه خدا گمراه میکند؛ توصیه دیگر مولانا این است که هیچ عاملی نمیتواند همانند تأثیر همراهی و پیروی از اولیای حق، استواری هوای نفس را درهم بشکند .
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |