دانش فقط سه گونه است : آیه ای استوار یا قانونی عادلانه و یا سنّتی پایدار و جز آن تنها فضیلت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
رفتن گرگ و روباه وشیر به شکار(8)
دوشنبه 93 فروردین 4 , ساعت 8:3 صبح  

  ( 3063)گفت: چون دید منت از خود نبُرد

 

این چنین جان را بباید زار مُرد

( 3064)چون نبودی فانی اندر پیش من

 

فضل آمد مر تو را گردن زدن

( 3065)کُلّ شیء هالک، جز وجه او

 

چون نه ای در وجه او هستی مجو

( 3066)هر که اندر وجه ما باشد فنا

 

کلُّ شیء هالک نبوَد جزا

( 3067)زآن‌که در الا است او، از لا گذشت

 

هر که در الاست، او فانی نگشت

( 3068)هر که بر در او من وما می زند

 

ردّ باب است او و بر لا  می‌تند

دید منت از خود نبرد: یعنی هنوز مشاهده حقیقت، تو را از خود رهایی نداده است. اگر به مشاهده حق توفیق یافته بودی، خود را نمی‌دیدی.

جان‌: در این‌جا روح حیوانی است که به معرفت حق راه نیافته.

فانی: کسی است که در برابر حق، هستی خود را نمی‌بیند. پس جانی که فانی نشده است، فضل الهی اقتضا می‌کند که گردنش زده شود؛ یعنی به جاودانگی و بقاء حق نمی‌تواند بپیوندد. همه اشیاء و موجودات روی به فنا می‌گذارند مگر ذات ربوبی. تا وقتی که وجود خود را در هستی حق فانی نکرده‌ای بقا و هستی نباید بخواهی، زیرا در این‌جا هستی در نیستی و فانی شدن است. «وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَیْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»:معبود دیگرى را با خدا مخوان، که هیچ معبودى جز او نیست؛‌همه چیز رهسپار سرای نیستی است مگر ذات او ؛ حاکمیت تنها از آن اوست؛ و همه بسوى او بازگردانده مى شوید![1] اما هر‌کس هستی‌اش را در هست ما فانی کند مشمول این قاعده کلی قرار نمی‌گیرد، و بقاء بالله می‌یابد.:«وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ»:و تنها ذات ذوالجلال و گرامى پروردگارت باقى مى‏ماند![2]

زآن‌که در الا است او، از لا گذشت: مولانا مسأله فناء فی‌الله، و بقاء بالله را در کلمه «لااله الا الله» این‌گونه بیان می‌کند‌‌: کسی که راه معرفت حق را تا پایان طی کند به «الا» می‌رسد که در جوار «الله» است، و آن که در این راه نیست، در «لا» مانده است؛ یعنی هستی حقیقی و وجود پیوسته به حق ندارد. او می گوید: سا‌لک تا وجود مجازی خود را نفی نکند و از خود‌بینی و انانیت نگذرد هم‌چنان در کمند هستی‌های مجازی و کاذب است. این چنین کسی هر چند که گمان بر موجودیت خود دارد ولی واقعاً وجود ندارد. و چون هستی مجازی خود را نفی کرده ـ هر‌چند که ظاهراً فانی شده ـ در باطن بقا و حیات یافته است، زیرا فناء آخرین مرحله سیر و سلوک است:

تا به جاروب «لا» نروبی راه

 

نرسی در سرای «الا الله»

بر در او من و ما می‌زند: یعنی بیرون درگاه حق مانده و از خود و خودی‌ها سخن می‌گوید‌.

ردّ باب‌: یعنی مردود بارگاه حق.

بر لا می‌تند‌: یعنی خود را به هیچ مشغول می‌دارد.

 ( 3063) و گفت دیدن من تو را از خود بى‏خود نکرد؟ چنین جانى باید از تن بیرون رود. ( 3064) چون در مقابل من فانى نبودى گردن زدن تو واجب بود.( 3065) هر چیزى هلاک شدنى است جز وجه خداوندى تو که در وجه نیستى باید هلاک شوى.( 3066) هر کس که در وجه ما فانى باشد کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ شامل حال او نخواهد بود.( 3067) زیرا کلمه توحید لا اله الا اللَّه دو قسمت است یکى لا و دیگرى الا آن که در الا است از لا گذشته و فانى شدنى نیست‏. ( 3068) هر کس که در درگاه خدایى دم از من و ما مى‏زند هنوز در لا غوطه مى‏خورد و مردود است.



[1]   - قصص،آیه88

[2]   - الرحمن،آیه27


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [بدون نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 76 بازدید
بازدید دیروز: 386 بازدید
بازدید کل: 1404248 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]