( 3076)گفت: اکنون، چون منی، ای من درآ |
|
نیست گنجای دو من را در سرا |
( 3077)نیست سوزن را سر رشته دو تا |
|
چون که یکتایی، در این سوزن درآ |
( 3078)رشته را با سوزن آمد ارتباط |
|
نیست در خور با جمل سمُّ الخیاط |
( 3079) کى شود باریک هستى جمل |
|
جز به مقراض ریاضات و عمل |
چون منی: یعنی چون هر دو یکی شده ایم ودیگر دو وجود جداگانه در ذهن تو نیست.
رشته دو تا: دولا، دولا شده، سر سوزن بیش از یک رشته را بر نمىتابد. محتملاً مضمون را از سنایى گرفته است.
پس چو یک رنگ شد همه او شد رشته باریک شد چو یک تو شد
(سنایى، حدیقه، ص 166)
ارتباط رشته و سوزن: رشته باید متناسب با سوراخ سر سوزن باشد.
جَمَل: شتر، شتر نر.
سَمّ الْخِیاط: این ترکیب برگرفته است از قرآن کریم: «إِنَّ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اِسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ اَلسَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ حَتَّى یَلِجَ اَلْجَمَلُ فِی سَمِّ اَلْخِیاطِ « آنان که آیتهاى ما را دروغ خواندهاند و گردن بدان ننهادند. درهاى آسمان برایشان گشوده نشود و به بهشت در نشوند تا آن که شتر به سوزن در شود.»[1] جَمَل را بیشتر مفسّران شتر معنى کردهاند و بعضى آن را طناب دانستهاند و لفظ را جُمّل خواندهاند. در انجیل متى آمده است: «اِنَّ مُرورَ جَمَلٍ مِنْ ثَقْبِ إبْرَةٍ اَیْسَرُ مِنْ أَنْ یَدْخُلَ غَنِىٌّ اِلى مَلَکُوت اللَّه» «گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخول شخص دولتمند در ملکوت خدا» (انجیل متى، باب 19، آیه 23)«»، و شاعر پارسى زبان گفتهاند است:
آن چه بر من مىرود گر بر شتر رفتى ز غم کافر حربى زدى در جَنّةُ المأوى قدم
هستى جمل: کنایت از جسم و تن است و ممکن است به معنى هواهاى نفسانى گرفت.
مقراض ریاضت: اضافه مشبه به به مشبّه.
ریاضت: در لغت به معنى رام ساختن ستور است و رایض بیشتر به معنى تربیت کننده و رام کننده ستوران است و چون نفس سرکش است و رام کردن و مسخر ساختن آن نیازمند کوشش و مشقّت فراوان است از آن به ریاضت تعبیر کردهاند.
( 3076) گفت اکنون که منى بدرون آى اى من که در یک خانه جاى دو من نیست.( 3077) سوزن از یک طرف جاى یک نخ دارد چون تو یکتا هستى بیا و داخل این سوزن شو.( 3078) البته رشته با سوزن ارتباط دارد ولى سوراخ سوزن در خور جثه شتر نیست. ( 30796) هستى شتر جز با ریاضت و کار باریک نمىگردد (اگر باین وسیله هم باریک شود در خور سوراخ سوزن نخواهد شد)
معشوق گفت: اکنون چون، من هستی، داخل شو؛ یعنی از آن جهت که از خویشتن خویش بیرون آمدی و وجود خود را در وجود من، فانی ساختی، به درون خانه بیا. واقعیت این است که در خانه وجود هستی نیز دوگانگی نیست، بلکه یک وجود مطلق، ساری و جاری است. برای مثال، سوزن، یک سوراخ بیش ندارد؛ اگر سر نخ دو تا باشد از سر سوزن رد نمیشود، اما اگر یکتا باشد قابل عبور است. انسان هم اگر از مرحله انانیت عبور کند و خار وجود خود را به گل تبدیل نماید، میتواند به درون کعبه عشق و صحن و سرای معشوق وارد گردد.
چکیدهْ کلام مولانا در این ابیات این است که :نخستین قدم در راه دوستى این است که دوست برابر «دوست» خود را نبیند و همه «دوست» را ببیند، و چنان در او فانى گردد که گوید همه اوست، خاصه که ادعاى دوستى برابر حضرت حق بود، و این مقام سالک را مسلّم نشود، مگر آن که مدتها به ریاضت پردازد و نفس سرکش را رامِ عقلِ معتدل گرداند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |