( 3095)آن دو انبازانِ گازُر را ببین |
|
هست در ظاهر خلافی آن و زین |
( 3096)آن یکی کرباس را در جو میبرد |
|
وآن دگر همباز خشکش میکند |
( 3097)باز اوآن خشک را تر میکند |
|
گوییا زاستیزه ضد بر میتند |
( 3098)لیک این دو ضد استیزه نما |
|
یک دل و ویک کار باشد در رضا |
( 3099)هر نبّی و هر ولی را مسلکی است |
|
لیک تا حق میبرد جمله یکی است |
گازُر: جامه شوى.
هَمبْاز: انباز، همکار.
استیزه: مخالفت، خصومت.
استیزه نما: یعنی آنچه که به ظاهر مخالف هم می نماید.
( 3095) همان طور به آن دو شریک گازر بنگر که در ظاهر بر خلاف هم کار مىکنند.( 3096) یکى کرباس بجوى آب زده تر مىکند و شریک دیگر آن را به آفتاب داده خشک مىکند. ( 3097) باز آن یکى کرباسها را با آب تر مىکند و چنین مىنماید که اینها با هم ستیزه دارند و با یکدیگر ضدیت مىکنند. ( 3098) ولى همین دو ضد و دو دشمننما یکدل و یک جهت یک مقصد را پیروى مىکنند. ( 3099) هر نبى و هر ولى مسلکى و راهى جداگانه دارند ولى چون همه این راهها بحق منتهى مىشود همگى یکى هستند.
دراین ابیات مثالهایی از عالم ظاهر می آورد که در آن افراد یا اموری به ظاهر جدا از یکدیگر می بینیم اما آنها درحقیقت یک کار را که اجرای امرالهی است انجام می دهند ، دونفر رختشوی که ظاهراً کارشان با هم مختلف است، زیرا یکی پارچه را در آب فرو میبرد و دیگری از آب بیرون میآورد و خشک میکند و باز آن لباس خشک شده را در آب میاندازد. گوییا با همکارش در ضدّیت و ستیز است و حال اینکه این دو ظاهراً باهم ستیزه جویی میکنند، ولی در معنا هر دو یک عمل را انجام میدهند. مثال دیگر، هر پیامبر و ولیّ، برای خود مشرب و مسلک و یا روشی برای ارشاد و هدایت خلق داشتند، اما همهْ آنها دارای یک مقصد عالی بودند.
این مثالها برای این جهت آورده شد تا فهم گردد که شمسِ حقیقت، یکی بیش نیست، با اختلاف مراتب. اختلافها جنبهْ صوری و ظاهری دارد و بس. اگر بتوانی از چنبرهْ ظاهر بیرون بیایی و چشم حقیقتبین پیدا کنی خواهی دید که یک حقیقت فراگیر و نور واحد احدی، همهْ آفرینش را روشن نموده است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |