( 3127)عاقل آن باشد که گیرد عبرت از |
|
مرگ یاران در بلای مُحترز |
( 3128)روبه آن دم بر زبان صد شکر راند |
|
که مرا شیر، از پی آن گرگ خواند |
( 3129)گر مرا اوّل بفرمودی که تو |
|
بخش کن این را، که بُردی جان از او؟ |
( 3130)پس سپاس او را که ما را در جهان |
|
کرد پیدا از پس پیشینیان |
( 3131)تا شنیدیم آن سیایتهای حق |
|
بر قرون ماضیه، اندر سبق |
( 3132)تا که ما از حال آن گرگان پیش |
|
همچو روبه پاس خود داریم بیش |
( 3133)امّت مرحومه زین رو خواندمان |
|
آن رسول حقّ و صادق در بیان |
( 3134)استخوان و پشم آن گرگان، عیان |
|
بنگرید و پند گیرید ای مهان |
( 3135)عاقل، از سر بنهد این هستی و باد |
|
چون شنید انجام فرعونان و عاد |
( 3136)ور بِنَنهَد، دیگران از حال او |
|
عبرتی گیرند از اضلال او |
مُحْتَرَز: آن که بتوان از آن گریخت، بلاى اجتناب پذیر:
پس به دندان بىگناهان را مگز فکر کن از ضربت نامحترز
2815/ د4
و بیت ناظر است به مثل «العاقِلُ مَنِ اتَّعَظَ بِمَوتِ جِیرانِهِ خردمند کسى است که از مرگ همسایگان پند گیرد».
جان بردن: جان به در بردن، خلاص شدن، ایمن گردیدن.
پیشینیان: امّتهاى گذشته.
سیاستهاى حق: عذابها که بر امّتهاى پیشین فرود آمده و قرآن کریم جاى جاى، آن را بیان داشته.
قرون: جمع قرن. یک صد سال، و نیز هر امّتى که بمیرد و کسى از آن باقى نماند (اقرب الموارد).
قُرونِ ماضِیهَ: امّتان گذشته.
سَبَق: پیش، پیشین:
فهم کردم کآن که دم زد از سبق وز حدوث چرخ پیروز است و حق
2868 /4
امّت مرحومه: امّت پیغمبر آخر زمان، امّت اسلام. ناظر است به حدیث: « اِنَّ اُمَّتى اُمَّةٌ مَرْحُومَةٌ لَیسَ عَلَیها فى الآخِرَةِ عَذابٌ، اِنَّما عَذابُها فِى الدُّنیا القَتْلُ وَ البَلابِلُ وَ الزَّلازِل»[1]
باد: نخوت، غرور، تکبّر.
استخوان و پشم: استعارت است از آن چه از امّتهاى پیشین مانده است، که به عذاب حق مبتلا شدند.
چون گرفتى عبرت: اشاره دارد به آیهْ « لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی اَلْأَلْبابِ...- همانا در داستانهاى آنان پندى بود براى خردمندان...»[2] ونیز مانند سرگذشت فرعونیان و یا قوم عاد.
استخوان و موى مقهوران نگر تیغ قهر افکنده اندر بحر و بر
1891/ 6
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |