( 3358)چون گناه و فسق خلقان جهان |
|
میشدی بر هر دو روشن آن زمان |
( 3359)دست خاییدن گرفتندی زخشم |
|
لیک عیب خود ندیدندی به چشم |
( 3360)خویش در آیینه دید آن زشت مَرد |
|
رو بگردانید از آن و خشم کرد |
( 3361)خویش بین، چون از کسی جرمی بدید |
|
آتشی در وی ز دوزخ شد پدید |
( 3362)حَمیَت دین خواند او آن کبر را |
|
ننگرد در خویش نفس گبر را |
( 3363)حمیت دین را نشانی دیگر است |
|
که ازآن آتش جهانی اخضر است |
( 3364)گفت حقشان گر شما روشنگرید |
|
در سیه کاران مُغفل منگرید |
( 3365)شکر گویید ای سپاه وچاکران |
|
رسته اید از شهوت واز چاک ران |
( 3366)گر از آن معنی نهم من بر شما |
|
مر شما را بیش نپذیرد سما |
نکال: یعنی عقوبت وکیفر برای عبرت دیگران
گناه: نافرمانى.
فسق: در لعنت بیرون شدن از راه استقامت است و دور شدن از راه است. و در اصطلاح واگذاشتن حکم خداست.
دست خاییدن: یعنی دست خود را جویدن، کنایه از دریغ خوردن.
خویش در آینه دیدن: اشارت است به داستان مردى که خود را در آینه زشت دید، آینه را بر زمین زد.[1]
آینه گر نقش تو بنمود راست خود شکن آیینه شکستن خطاست
نظامى
آتش: کنایت است از غضب. اشارت است به حدیثى که گوید غضب از شیطان است و شیطان از آتش
حمیت: حَمِیَّت، حَمِیَّه. در این بیت به معنى غیرت آمده است. تعصب براى دین، عیرت یک مومن که نه خود گناه می کند ونه می تواند گناه دیگران راببیند:
قصدِ خون تو کنند و قصدِ سر نه از براى حمیت دین و هنر
1148 / د 5
کبر: خود بینى، بزرگ بینى.
کبریا: بزرگى، لیکن در این بیت به معنى متکبر آمده است.
آتش: در اینجا به معنى گرمى و حمیت دینى است چه غضب اگر براى خدا باشد پسندیده است و اگر براى هواى نفس باشد ناپسند.
روشنگر: روشن بین، که دیده درون بینى دارد و نیز به معنى نشان دهنده راه، بر طرف کننده ابهام و تردید.
سیه کار: گناهکار.
مُغْفَل: فریب خورده، اغفال شده وگمراه
سپاه و چاکران: استعارت از فرشتگان وملائک مقرّب است.
چاکِ ران: شهوترانى، و مقصود آلت تناسلى است:
در تو تا کافى بود از کافران جاى گند و شهوتى چون کاف ران
1230 / د 1
از آن معنى: مقصود قوه شهویّه است که در فرشته نیست.
بیش نپذیرد سما: دیگر آسمان جاى شما نخواهد بود.
( 3358) وقتى فسق و گناه مردم را مىدیدند.( 3359) از خشم دست خود را مىخاییدند ولى عیب خود را نمىدیدند. ( 3360) مرد زشتى عکس خود را در آینه دید و پشت بر آینه نموده روى ترش کرد.( 3361) شخص خود بین چون از کسى جرمى دید آتش از دوزخ در درونش روشن مىشود.( 3362) او این کبر را حمیت دینى تصور کرده ولى نفس گبر را در درون خود نمىبیند. ( 3363) حمیت دین نشان دیگر دارد و از اثر او آتش بیک دنیاى سبز و خرم بدل مىگردد.( 3364) خداوند فرمود اگر شما نهادتان روشن است ببد کاران بد نگاه نکنید.( 3365) شما شکر کنید که از شهوت و داشتن آلت تناسلى بىنصیب هستید. ( 3366) اگر من آن معنى را در شما قرار دهم آسمان دیگر شما را نخواهد پذیرفت.
مولانا میگوید: انسان خودبین و خودپسند. از مشاهدهْ عیب دیگران، مانند آتش دوزخ خشمگین میشود و این کبر و غرور را حمیّت و غیرت دینی میخواند و نفس کافر خود را از درون نمیبیند. او می گوید:حمیت دینی این باشد که غیرت مؤمن به او اجازهْ گناه کردن ندهد و تاب مشاهدهْ گناه دیگران را هم نداشته باشد؛ این حمیت ، آتشی است که چیزی را نمیسوزاند و به عکس، دنیا را سبز و خرم میکند.
حضرت حقتعالی به هاروت و ماروت و دیگر فرشتگان گفت: اگر شما دارای ضمیر روشن و نورانی هستید، به گناهکاران غفلتزده توجه نکنید و انسانها را به خاطر آنکه مغلوب شهوات میشوند، نکوهش مکنید؛ چراکه شما نیز اگر در وضعیت آنان بودیدای بسا میلغزیدید. شکر و ثنای حق گویید. ای سپاهیان ملکوت و ای فرشتگان مقرّب که از کمند شهوات و دلبستگی به امیال جنسی رها شدهاید! اگر از آن غریزهْ جنسی که در وجود انسان نهادم، به شما نیز دهم، بهطور قطع دیگر آسمان شما را نمیپذیرد. همچنین مولانا هشدار می دهد که نباید به نام دین وحمیّت دینی به خود مغرور شد و از کار نیکى که کرده بر خویش ببالد و بر کار بد دیگران عیب نهد و آن عیب را حمیت دینى به حساب آرد. زیرا بسا که چنین حمیّت برخاسته از خود بینى است. امیر مؤمنان فرماید: «اى بنده خدا در گفتن عیب کسى که گناهى کرده است شتاب مکن چه امید مىرود که آن گناه را بر او ببخشند، و بر گناه خُرد خویش ایمن مباش، چه بود که تو را بر آن عذاب کنند. »[2]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |