( 3445)گفت: دنیا لعب ولهو است و شما |
|
کودکید، و راست فرماید خدا |
( 3446)از لعب بیرون نرفتی، کودکی |
|
بیذکات روح کی باشی ذکی؟ |
( 3447)چون جماع طفل دان، ای شهوتی |
|
که همی رانند اینجا ای فتی |
( 3448)آن جما ع طفل چبود بازیای |
|
با جماع رُستمی و غازیای |
( 3449)جنگ خلقان همچو جنگ کودکان |
|
جمله بیمعنی و بیمغز و مُهان |
( 3450)جمله با شمشیر چوبین جنگشان |
|
جمله در لا ینفعی آهنگشان |
( 3451)جمله شان گشته سواره بر نیی |
|
کین بُراق ماست یا دُلدُل پیی |
گفت دنیا: اشاره است به فرمودهى خدا در قرآن کریم «إِنَّمَا اَلْحَیاةُ اَلدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ..»[1] و نیز آیات سوره انعام، عنکبوت، و حدید.
کودکیت: کودکید. در فارسى «دال» به «تا» بدل می شود.
ذَکات: سر بریدن بر وفق دستور فقهى. چهار رگ گردن حیوان را بریدن که در این صورت حیوان سر بریده اگر نجس العین نباشد پاک است.
ذکات روح: کشتن روح حیوانى که در بند دنیا و زیور دنیاست.
ذَکىّ : یعنی هشیاری وتیز هوشی لازم برای معرفت حق راپیدا کردن.
فتى: جوان، مرد.
غازى: در لغت جنگ جو که در راه خدا جهاد کند، و در اینجا به معنى قوى بنیه، پر زور، پر قوت.
مُهان: صفت مفعولى از اهانت، خوار، بىارزش.
لا ینفع: (از «لا» حرف نفى و «ینفع» مفرد مذکر غایب از فعل مضارع، که در اینجا ترکیب به معنى وصفى به کار رفته است) بىفایده، بىهوده. یعنی برای من بیفایده است و همواره قصد کاری میکنند که سودی ندارد.
سواره بر نى: کار بعضى کودکان که برنى یا چوبى نشینند و آن را اسب به حساب آرند:
بر نیى گشته سواره نک فلان مىدواند در میان کودکان
2340 /د2
براق: مرکبى که رسول (ص) را به عرش برد.
دلدل پى: همانند دلدل در راه رفتن، و دلدل نام استر امیر المؤمنین (ع) است، و نخست از آن رسول (ص) بود.
( 3445) خداوند فرمود دنیا بازیچه و لهو و لعب است و شما کودک هستید البته خداوند راست مىفرماید.( 3446) تا از لعب و بازى بیرون نرفتهاى کودک هستى و تا زکات روح ندادهاى زکى و پاکیزه نخواهى بود.( 3447) این شهوترانى هم که در اینجا مىکنند مثل جماع کردن طفل است.( 3448) جماع طفل چیست؟ یک بازیى است که گاهى خود را رستم و زمانى پهلوان جنگ جو معرفى مىکند. ( 3449) جنگ این مردم درست مثل جنگ کودکان همه بىمعنى و بىمغز و پست مىباشد. ( 3450) جنگشان با شمشیر چوبین و آهنگشان بىفایده است.( 3451) سوار یک نى شده و مىگوید این براق یا دلدل پیغمبر است.
این ابیات تأکیدى است بر آن که زندگانى دنیا برابر زندگانى جاویدان چون بازیچه است که کودکان خود را بدان سر گرم مىدارند، یا کارى که کودکان به تقلید از بزرگان کنند. تنها صورتى است بىمعنى و هیچ اثرى بر آن مترتب نمىشود.
همچمین مولانا در نکوهش سر گرم شدگان دنیا و علوم ظاهرى که جدال با الفاظ را تحصیل علم حقیقى پنداشتهاند، و هر یک این کالاى بىارزش را بهایى و پر ارزش مىشمارند همچون کودکان که بر نى نشسته و پندارند بر اسب سوارند.
امیر مؤمنان در نکوهش این گونه عالم نمایان فرموده: «... و دیگرى که دانشمندش دانند و بهرهاى از دانش نبرده، ترّهاتى چند از نادانان و مایههاى جهلى از گمراهان به دست آورده»[2]
در قرآن کریم، چهار بار (انعام 32، عنکبوت 64، حدید 20، محمد 36) دنیا به "لعب و لهو"(بازیچه وهوسرانی) تشبیه یا توصیف شده است؛ مولانا میگوید: تا از اشتغال به بازیچههای دنیا و علاقههای مادی آزاد نشدهاید، کودکانی بیش نیستید و این فرمودهْ خداوند است که: بدانید که همانا زندگانی دنیا، سرگرمی و بازیچه و آرایش و مایهْ فخرفروشی در میان شما و فزونخواهی در ثروتها و فرزندان است و تا زمانی که روح حیوانی را تزکیه نکرده باشید و فانی نسازید، هوشیاری و تیزهوشی لازم را برای معرفت حق، پیدا نخواهید کرد. هوسرانی و لذت این دنیا به کار کودکانهای ماند که ادای عشق بازی و شهوترانی در میآورند و یا ادای هرکاری را که رستمها و جنگآوران میکنند. پس جنگهای مردم هم مثل ادای جنگ در بازیهای کودکان است. سوار بر چوبی میشوند و میپندارند که مرکبی است، مانند بُراق (اسب پیامبر) یا دلدل، استر پیامبر. این چوب را به هر سو میکشانند و میپندارند که چوب، مانند مرکب، آنها را به اینسو و آنسو میبرد. همهْ دنیا همینطور بازیچه است. مردم دنیا نیز همانند کودکان، بر سر مال دنیا، بیهوده جنگ راه میاندازند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |