قصهْ مِری کردن رومیان وچینان در علم ِنقاشی وصورتگری
مولانا در ابیات اخیر فرمود که اگر خواهى علم حقیقى بر تو افاضه شود باید دل خود را از تیرگیها بزدایى و بىرنگ شوى تا علم الهى بر دل تو تجلى کند. بدین مناسبت داستان جدال رومیان و چینیان را آورده است که هر قوم خود را در نقاشى چیرهتر از دیگرى مىدانست.
مأخذ این داستان را مرحوم فروزانفر از احیاء علوم الدین آورده است. و چنان که نوشتهاند انورى و نظامى این داستان را به نظم در آوردند لیکن در احیاء علوم الدین و اسکندر نامه نقش را رومیان پدید آوردهاند و کار چینیان صیقلى کردن دیوار بوده است:
به صورتگری بود رومی به پای مُصَقَّل همی کرد چینی سرای
درحالى که در مثنوى صیقل، کار رومیان و نقاشى از آن چینیان است. و انورى نقاشى و صیقل کارى را هنر دو استاد از چین آورده است.
به هر حال مقصود مولانا این است که علوم ظاهرى را با تحمل رنج و صرف وقت توان به دست آورد، اما اگر آینه ضمیر صافى شود بىهیچ مجاهدتى علم حقیقى که همان علم الهى است در آن منعکس خواهد شد.
نقش ریاضت در تحصیل علم باطنی و مکاشفه
( 3481)چینیان گفتند: ما نقّاشتر؟
رومیان گفتند: ما را کرّ و فرّ
( 3482)گفت سلطان: امتحان خواهم در این
کز شما ها کیست در دعوی گزین؟
( 3483)اهل چین و روم چون حاضر شدند
رومیان در علم واقفتر بُدند
( 3484)چینیان گفتند: یک خانه به ما
خاص بسپارید و آن یک از شما
( 3485)بود دو خانه، مقابل در به در
زآن یکی چینی ستد، رومی دگر
( 3486)چینیان صد رنگ از شه خواستند
پس خزینه باز کرد آن ارجمند
( 3487)هر صباحی از خزین رنگها چینیان
را راتبه بود از عطا
( 3488)رومیان گفتند: نه نقش و نه رنگ
در خور آید کار را جز دفع زنگ
کرّ و فر: حمله بردن و گریختن، جنگ و گریز. لیکن در تعبیر مولانا به معنى شکوه و جلال آمده است:
کرّ و فر و آب و تاب و رنگ بین فخر دنیا خوان مرا و رکن دین
769 / د3
گُزین: گزیده، برتر
در دعوی گزین: یعنی چه کسی در این مقابله ومبارزه، گزیده وبرتر خواهد بود.
در بدر: در هر خانه برابر در دیگر خانه بود، و طبق تصور شاعر باید در چنان باشد که چون گشوده شد هر دو خانه یکى شود که بتوان عکس دیوار یکى در دیگرى افتد. در احیاء علوم الدین آمده است که پردهاى کشیدند و اطاق را به دو نیم کردند.
آن: ظاهراً اسم اشارهاى که به خزینه باز مىگردد.
ستد: چنان که معلوم است این صیغه به جاى ستدند یا ستانند به کار رفته.
صباح: بامداد.
راتِبَه: مقررى، آن چه روزانه داده مىشود، جیره
دفع زنگ: صیقلى کردن، جلا دادن.
( 3481) وقتى نقاشان چینى و رومى هر یک مدعى شدند که نقاشى ما بهتر و زیباتر است.( 3482) شاه فرمود من شما را امتحان مىکنم تا معلوم شود کدامیک در نقاشى استادتر هستید.( 3483) چینیها و رومیها با هم بحث و احتجاج کردند ولى رومیها در دانش برتر بودند.( 3484) چینیها گفتند یک خانه مخصوص ما باشد و یکى مال شما.( 3485) این دو خانه مقابل و روبروى یکدیگر بودند که در یکى چینى و در دیگرى رومى مشغول کار شدند. ( 3486) چینیها صد قسم رنگ از شاه خواستند و شاه امر کرد مخزن رنگ را باز کردند.( 3487) هر صبح چینىها را از مخزن رنگ سهمى بود که مىگرفتند.( 3488) رومیها گفتند نقش و رنگ بکار نیاید و جز زدودن زنگ و صیقل کردن کارى نداریم.
در این داستان، چینیان، نمادی از عالمان ظاهری هستند که دل خود را با انواع علوم و محفوظات، نقش زدهاند و رومیان، نمادی از اصحاب کشف و شهوداند. مقصود مولانا از داستان این است که علم اعلی از راه تصفیه باطن و تزکیه نفس حاصل آید و علم ادنی، صرفاً محفوظاتی است که بار آدمی است، نه یار او. معنای سخن رومیان این است که نه نقش به کار ما میخورد و نه رنگ؛ ما فقط باید زنگ زدگیها و آلودگیها را پاک کنیم و با صفادادن روح و دل، امکان بازتاب نقش حقیقت را مهیا نماییم.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |