[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]
عرشیات
پرسیدن ِپیغمبر ص مرزید را (4)
دوشنبه 93 خرداد 5 , ساعت 11:55 عصر  

( 3535)اصل آب نطفه اسپید است و خوش

 

لیک، عکس جان رومی و حبش

( 3536)می‌دهد رنگ احسن التقویم را

 

تا به اسفل می‌برد این نیم را

( 3537)این سخن پایان ندارد، باز ران

 

تا نمانیم از قطار کاروان

( 3538)یوم تبیضُّ و تسودّ وجوه

 

تُرک و هند و شُهره گردد ز آن گروه

( 3539)در رحم پیدا نباشد هند و ترک

 

چون که زاید بیندش زار و سُتُرگ

( 3540)جمله را چون روز رستاخیز، من

 

فاش می‌بینم عیان از مرد و زن

( 3541)هین بگویم یا فرو بندم نفس؟

 

لب گزیدش مصطفی، یعنی که: بس

( 3542)یا رسول‌الله بگویم سرّ حشر؟

 

در جهان پیدا کنم امروز نشر؟

اصل آب نطفه: مقصود جان آدمى است که در عالم بى‏رنگى است.

جان رومی و حبش: به‌طور‌کلی، روح حیوانی است که اگر به مسائل معنوی بگراید، کمال می‌پذیرد و روح خداجو می‌شود و اگر اسیر نفس بماند کارش به سیه‌رویی می‌کشد.

احسن التقویم: برگرفته است از قرآن کریم: «لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ-   همانا آفریدیم آدمى را در در بهترین قوام و جایگاه »[1] .

اسفل: فروترین، برگرفته است از قرآن کریم «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ-   سپس باز- گرداندیم آن را به فروتر جایگاه»[2]

ماندن: باز ماندن، بر جاى ماندن.

قطار کاروان: استعارت از پى در پى بودن داستان زید است.

شکوه: حرمت، احترام.

ترک و هندو: سعید و شقى مقصود است.

زار: نحیف، لاغر، استعارت است از آن که درک معنوى او اندک است.

سترگ: قوى،نیرومند استعارت از حقیقت بین است.

زار و سترگ: در اینجایعنی نامقبول و مقبول دردیدگاه الهی. دراین بیت مولانا«ک» را با «گ» قافیه کرده است. نیکلسون در شرح خود گوید به نظر مى‏رسد این تنها موردى است در مثنوى که کاف با گاف قافیت شده، لیکن موردهاى دیگر نیز دیده مى‏شود:

          یار جسمانى بود رویش به مرگ             صحبتش شوم است باید کرد ترک‏

          بى‏مراد او نجنبد هیچ رگ             در جهان ز اوج ثریا تا سمک‏

لب فرو بستن: خاموش ماندن.

لب گزیدش: «ش» علامت مفعول لاجله است (براى او، برابر او)، لب خود را گزید. زید که از پرتو تابش نور الهى از اسرارى آگاه شده است مى‏خواهد آن چه در دل دارد آشکار سازد. پیمبر (ص) با اشارات او را فرماید خاموش باش.

حشر: گرد آوردن و در اینجا رستاخیز و برپاییِ قیامت مقصود است.

سرّ حشر: یعنی راز گرد آمدن آفریدگان وبرپایی قیامت.

نشر: پراکندن، زنده شدن مردگان .

( 3535) بلى اصل نطفه سفید است ولى عکس جان رومى و زنگى در آن پنهان است.( 3536) یکى را رنگ سفید و مطبوع جلوه‏گر مى‏سازد و مصداق آیه شریفه لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ مى‏گردد و دیگرى را پست کرده و سیاه رو مى‏گرداند.( 3537) بالاخره در روز قیامت که بسى رویها سفید و بعضى سیاه مى‏گردد معلوم خواهد شد که کدام دسته رومى و کدام زندگى هستند. ( 3538) هندى و ترک در رحم تمیز داده نمى‏شوند وقت زادن است که هر بچه و بزرگ مى‏بینندش.( 3539) این سخن آخر ندارد بر گرد تا از کاروان باز نمانیم‏. ( 3540) من تمام مردم را از زن و مرد مثل روز رستاخیز بالعیان مى‏بینم که از چه دسته‏اى هستند.( 3541) اکنون بگویم یا لب فرو بندم- حضرت با گزیدن لب اشاره کردند که ساکت باش.( 3542) یا رسول اللَّه آیا سر روز محشر را گفته و روز نشر را در این عالم آشکار کنم؟.

محتوای کلام مولانا این است که: بنیاد آفرینش بر نیکی است، اما بازتاب جان رومی و زنگی، آن را به رنگ خوب یا بد در می‌آورد. در ادامهْ ابیات زید دیگر بار از رسول خدا رخصت مى‏خواهد تا آن چه را در روز رستاخیز آشکار خواهد شد باز گوید، پرده‏اى را که بر آن حقیقت افکنده است بر دارد و نورى را که در دل خود مى‏بیند بر دیگران بتاباند تا روشن‏تر از آن چه خورشید مى‏نمایاند سعید و شقى را بشناساند.


[1] - سوره تین،آیه 4.

[2] - سوره تین،آیه 5.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 12 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401124 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]