( 3550)وا نمایم حوض کوثر را به جوش |
|
کآب بر روشان زند، بانگش به گوش |
( 3551)و آن کسان که تشنه بر گردش دوان |
|
گشتهاند، این دم نمایم من عیان |
( 3552)میبساید دوششان بر دوش من |
|
نعرههاشان میرسد در گوش من |
( 3553)اهل جنّت پیش چشمم ز اختیار |
|
درکشیده یکدیگر را در کنار |
( 3554)دست همدیگر زیارت میکنند |
|
از لبان هم بوسه غارت میکنند |
( 3555)کر شد این گوشم زبانگ آه آه |
|
از خسان و نعره و احسرتاه |
( 3556)این اشارتهاست گویم از نُعول |
|
لیک میترسم ز آزار رسول |
حوض کوثر: در حدیث است که «امّت من بر من به حوض کوثر در مىآیند، من مردم را از آن مىرانم چنان که کسى شتر دیگرى را از میان شترهاى خود براند. پرسیدند اى فرستاده خدا ما را مىشناسى؟ گفت آرى شما را رخسارى است که دیگرى را نیست. بر من در مىآیید حالى که بر اثر وضو چهرههاتان سپید است، و گروهى دیگر از شما را از رسیدن به من باز مىدارند و آنان به من نمىرسند. گویم پروردگارا اینان از یاران منند، فرشتهاى پاسخم دهد که مىدانى پس از تو چه کردند»[1] و حدیثهاى دیگر به همین معنى.
بجوش: موج زنان. درحال فوران
آب بر روى زدن: کنایت از جلوه کردن.
دوش بر دوش ساییدن: کنایت از لمس کردن.
زاختیار:یعنی به میل خود
در کشیدن یکدگر را : اشارت به روایتى است از رسول خدا (ص) که فرمود «أَنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ لَیَتَزاوَروُنَ فِیها» [2]
اشارت: در لغت به معنى نمودن چیزى است به دست و یا انگشت. و در اصطلاح در چنین موارد سخن گفتن به رمز است:
تلقین درس اهل نظر یک اشارت است کردم اشارتى و مکرر نمىکنم
حافظ
نُغُول: یعنی عمیق،این کلمه در مثنوى و دیوان شمس مکرر به کار رفته است. فرهنگ جهان گیرى و به نقل از آن لغتنامه آن را تفکّر، ژرف اندیشیدن معنى کرده و همین بیت را شاهد آوردهاند. نیکلسون هم این معنى را پذیرفته است. مرحوم فروزانفر در بیت زیر از دیوان شمس:
کو آن فضولىهاى تو کو آن ملولیهاى تو کو آن نغولیهاى تو در فعل و مکر اى ذو فنون
معنى نغولى را تعمق، ژرف اندیشى بىاندازه نوشته است (فرهنگ نوا در لغات). در برهان قاطع آمده است: نغول، ژرف و عمق (عمیق) را گویند. در جاى دیگر از مثنوى به معنى ژرف است:
خاصه هر شب جمله افکار و عُقول نیست گردد غرق در بحر نُغُول
1890 / د1
( 3550) حوض کوثر را بنمایانم که در حال جوش و خروش بوده صداى زمزمه آبش بگوش رسیده و با آبش مىتوانند چهره خود را بشویند.( 3551) و کسانى که با حال تشنگى بگرد آن مىگردند در همین جا نشان دهم.( 3552) که دوششان بدوش من مىساید و نعره آنها از تشنگى بگوشم مىرسد.( 3553) اهل بهشت که با آزادى تمام یکدیگر را در آغوش کشیده در کنار هم نشستهاند در جلو چشم من است.( 3554) آنها دست یکدیگر را زیارت کرده لب همدیگر را مىبوسند.( 3555) در سمت دیگر گریهها و نعره وا حسرتاى جمعى گوشم را کر مىکند. ( 3556) اینها اشاراتى است که مىگویم ولى از طولانى بودن آن مىترسم که مبادا آزارى برسول خدا برسد.
زید می گوید: اگر اجازه داشته باشم ، کوثر را نشان مىدهم که کافران موج آن را مىبینند و صداى آن را مىشنوند لیکن بهرهاى از آن ندارند. آن جهان را چنان مىبینم که اگر خواهم بهشت و دوزخ را به مؤمنان و کافران نشان مىدهم و آن کس را که بهشتى است و آن را که دوزخى است به نام مىشناسانم.
همچنین او میگوید: گوشم از صدای آه آه و فریاد و احسرتای دوزخیان فرو مایه، کر شده است. امام علی(ع) در قسمتی از خطبه همّام میفرماید: «و اذا مرّوا بآیة فیها تخویف اصغوا الیها مسامع قلوبهم وظنّوا انّ زفیر جهنم و شهیقها فی اصول آذانهم؛ و هرگاه پرهیزکاران به آیتی برخورند که در آن، بیم و هراس است. گوش هوش بدان سپارند، چندانکه گویی شیون و فریاد دوزخیان را آشکارا بشنوند.» زید میگوید: آنچه گفتم اشارتهایی است، اگر بخواهم از عمق این حقایق سخن بگویم، میترسم که رسول خدا را بیازارم.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |