( 3647)بندگی در غیب آید خوب و کش |
|
حفظ غیب آید در استعباد خوش |
( 3648)کو که مدح شاه گوید پیش او |
|
تا که در غیبت، بود او شرم رو؟ |
( 3649)قلعه داری کز کنار مملکت |
|
دور از سلطان و سایه سلطنت |
( 3650)پاس دارد قلعه را از دشمنان |
|
قلعه نفروشد به مالی بیکران |
( 3651)غایب از شه، در کنار ثغرها |
|
همچو حاضر، او نگه دارد وفا |
( 3652)پیش شه او به بود از دیگران |
|
که به خدمت حاضرند و جان فشان |
( 3653)پس به غیبت نیم ذرّه حفظ کار |
|
به که اندر حاضری زآن صد هزار |
( 3654)طاعت و ایمان کنون محمود شد |
|
بعد مرگ، اندر عیان، مردود شد |
حفظ غیب: حفظ الغیب، پاس غایب داشتن، حفظ حرمت غایب کردن، پسِ کسى عیبى بر او ننهادن و از او دفاع کردن.
استعباد: به بندگى گرفتن، بندگى کردن.
کو: چه نسبت.
غیبت: نهان، پوشیده، دور از چشم.
ثغر : به معنای سرحد و مرز است.
کنار: کناره، کرانه، مرز.
وفا نگه داشتن: وفادار بودن.
نیم ذرّه: اندک، کم.
حفظ کار: اداى وظیفه.
حاضرى: حضور، حاضر بودن.
حفظ غیب : به معنای مراعات شخص غایب را کردن است.
استعباد: به معنای بندهداری و کسی را به خدمتگرفتن است.
( 3647) بندگى در غیب خوب و حفظ الغیب در حال دورى خوش است. ( 3648) کسى که در حضور شاه از او مداحى مىکند یا در غیاب البته با هم فرق دارد و مدح در حضور ممکن است حمل بر شرم حضور گردد. ( 3649) یک نفر قلعه دار که در مرز و کنار کشور دور از سلطان و دور از جاه و جلال او.( 3650) قلعه سرحدى را از حمله دشمن حفظ کند و قلعه را بطمع مال بدشمن نفروشد.( 3651) و در سرحدات فاصله میانه کفر و اسلام و محل ترسناک دور از شاه مثل همان وقت که در حضور شاه باشد بشاه خود وفادار باشد.( 3652) چنین کس نزد شاه بهتر از کسانى است که در حضور او مشغول خدمت و جان فشانى باشند.( 3653) پس در حال غیبت نیم ذره حفظ الغیب و کار بهتر از صد هزار کار نظیر او است در حضور. ( 3654) طاعت و ایمان اکنون که ما در دنیا بوده و حقایق پوشیده است خوب و قابل تمجید است ولى پس از مرگ که همه چیز آشکار مىشود دیگر عبادت طاعت از کس پذیرفته نیست.
دراین ابیات مسئله ایمان به غیب واعتقاد به حقایق نادیده، به زبانی دیگر بازگو می شود ومولانا رابطهْ فرمانروا را با فرمانبر دارانی مطرح می کند که نادیده واز دور درخدمت او هستند وبیش از ندیمان ونزدیکان به او وفا دارند. مولانا می گوید: کسی که در حضور شاه مدح او را میگوید و کسی که در غیبت از او شرم و ملاحظه دارد، کجا میتوانند یکسان باشند؟ آن شرمرو خیلی با ارزشتر است.به عبارت دیگر چقدر فاصله است بین آن که پیش شاه او را بستاید با آن که در غیبت شاه از خدمت اندک خود بدو شرمگین باشد. برای مثال، آن قلعهبانی که در سرحدّات کشور به نگهبانی میپردازد، درحالیکه از شاه و سلطان به دور است، کار ارزشمندی میکند. آن نگهبان، قلعه را از گزند دشمنان حفظ میکند و در مقابلِ مال و پول گزاف آن را نمیفروشد. این چنین شخصی، اگرچه از شاه دور است، اما در وفاداری گویی که در حضور شاه خود قرار دارد. بنابراین، نیم ذرّه کار و خدمت در غیاب و عدم حضور، بهتر از صدهزار کار که درحضور انجام پذیرد. این کلام برگرفته از این حدیث است: «دعوة فی السرّ تعدل سبعین دعوة فی العلانیة»، یک دعوت به حق در نهان، برابر است با هفتاد دعوت در عیان، زیرا دعوت حق در نهان دارای خلوص است و شائبهْ ریا ندارد.
مولانا میگوید: زمانی که در این دنیا هستیم طاعت و عبادت ارزش دارد، آن جهان که پروردگار را عیان میبینیم، اینگونه عبادتها ارزشی ندارد. طاعت و ایمان به غیب، اینک ستوده و پسندیده است، واز برجسته ترین ویژگی مومنون به حساب می آید: «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ اَلَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»[1]وگرنه در آن زمان که همهْ حقایق عیان میشود مردود است، زیرا در آن هنگام که پردهها واپس زده میشود، همگان به ایقان و ایمان میرسند؛ حتی کافران و منکران نیز حقایق و اسرار را مشاهده میکنند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |