( 3655)چونکه غیب و غایب و روپوش به |
|
پس لبان بربند و لب خاموش به |
( 3656)ای برادر دست وادار از سُخن |
|
خود خدا پیدا کند علم لدُن |
( 3657)بس بود خورشید را رویش گواه |
|
ایّ شیء اعظم الشاهد؟ اله |
( 3658)نه بگویم، چون قرین شد در بیان |
|
هم خدا و هم ملک، هم عالمان: |
( 3659)یشهَدُ الله والمَلَک واهلُ العلوم |
|
انّه لا ربَّ الا مَن یَدوم |
( 3660)چون گواهی داد حق، که بود ملک |
|
تا شود اندر گواهی مشترک؟ |
( 3661)زآن که شعشاع و حضور آفتاب |
|
برنتابد چشم و دلهای خراب |
( 3662)چون خفاشی کو تفِ خورشید را |
|
برنتابد، بِسکُلد اومید را |
کنون: حالا، در این جهان.
محمود: پسندیده، نیکو.
عیان: آشکار شدن حقیقت، روز رستاخیز.
مردود: ناپذیرفته.
رو پوش: حجاب.
علم لدُن: لدن: نزد. و این ترکیب مخفف «... مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ» 11: 1 (هود، 1) و یا «مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ» 27: 6 (نمل، 6) است. و مقصود از علم لدُن علمى است که از سوى پروردگار به عالمانِ عامل بخشیده شود.
بس بود خورشید را رویش:
آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وى رو متاب
از وى ار سایه نشانى مىدهد شمس هر دم نور جانى مىدهد
117- 116 /د1
اى شىء اعظم...: چه چیز بزرگتر گواه است. برگرفته است از قرآن کریم «قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اَللَّهُ...»[1]
بیان: مقصود بیان قرآن است.
یشهد اللَّه...: گواهى مىدهد خدا و فرشته و خداوندان دانش که پروردگارى نیست جز آن که پاینده است. برگرفته است از قرآن کریم «شَهِدَ اَللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ اَلْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا اَلْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ- » گواهى مىدهد خدا که نیست خدایى جز او و فرشتگان و خداوندان دانش که بر پایند به داد کردن نیست خدایى جز او که توانا و با حکمت است»[2].
که بوَد: که باشد، چه رتبتى دارد.
مشترک: شریک، انباز.
شعشاع: در بیت مورد نظر به معنى تابش و درخشندگى است. لیکن در عربى بدین معنى نیامده و نزدیکترین معنى شعشاع در استعمال با معنیى که مولانا از کلمه خواسته، «نیکو» است. اما مولانا کلمه را به معنى تابان و درخشان به کار برده است .
بسکلد: یعنی می گسلد، قطع می کند.
( 3655) بنا بر این چون غیب و غایب و رو پوش بهتر است خاموشى بهتر.( 3656) برادر عزیز از سخن گفتن دست بردار خداوند خودش دانش لدنى را آشکار خواهد کرد و زحمت تو بىهوده است. ( 3657) براى دلالت بخورشید وجود خود او کافى است گواهى و دلالت چیز دیگرى لازم نیست کدام شاهدى بزرگتر از خداوند ممکن است باشد.( 3658) چون سخن باین جا رسید مىگویم خدا و ملایکه و علما( 3659) بلى خدا و ملایکه و اهل دانش گواهى مىدهند که جز خداى باقى پروردگارى نیست.( 3660) وقتى خدا گواهى داد ملک کیست که در گواهى شریک باشد.( 3661) براى این است که چشم و دلهاى خراب طاقت تابش شعاع روشن آفتاب را ندارند. ( 3662) مثل خفاش که طاقت تحمل اشعه آفتاب را ندارد این اشخاص اگر از این اشعه محروم شوند ناامید مىگردند.
دوران بندگى کردن بنده در این جهان است که پایان کار پوشیده است و پس از مرگ بر آدمى تکلیفى نیست. بعض مفسران «یقین» را در آیه «وَ اُعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ اَلْیَقِینُ» [3] به معنى مرگ گرفتهاند و از آن جملهاند: حسن بصرى، مجاهد، قتاده[4]
حضرت رسول(ص) به زید میگوید: چونکه غیب و مستوربودن بهتر است، پس دهان را بر بند و ساکت باش. زبانت را از پردهبرداری اسرار و حقایق نگهدار که مسلماً خداوند متعال که علم لدنّی و حقیقتبین به تو داده است، بر حسب مشیت و اقتضا، این علم تو را آشکارخواهد کرد. نیازی نیست که تو چیزی بگویی. روی خورشید گواه خورشید است. بزرگترین گواه چیست؟ خداست. خدا و فرشته و اهل علم گواهی میدهند: جز آنکه جاودانه است پروردگاری نیست. این مضمون اقتباس از قرآن است: گواهی دهد خدا که نیست معبودی جز او و فرشتگان و دانشمندان نیز گواهی دهند که نیست معبودی جز او که عزیز و فرزانه است. مولانا میگوید: شهادت به وجود خدای یکتای جاودان، از جانب خود او کافی است و به فرشتگان و انسانها نیازی نیست که در این شهادت شرکت کنند. در برابر نور خورشید حق، فرشته و آدمی باید چشم و دل را از ناتوانی و بیماری برهانند تا بتوانند نور خورشید را تحمل کنند، وگرنه مانند خُفّاش از دیدن خورشید ناامید میشوند.
[1] - سوره انعام،آیه 19.
[2] - سوره آل عمران،آیه 18
[3] - سوره حجر،آیه 99
[4] - (تبیان، ج 6، ص 356).
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |