( 3663)پس ملائک را چو ما هم یاردان |
|
جلوهگر خورشید را بر آسمان |
( 3664)کین ضیا، ما ز آفتابی یافتیم |
|
چون خلیفه بر ضعیفان تافتیم |
( 3665)چون مه نو یا سه روزه یا که بدر |
|
هر ملک دارد کمال و نور و قدر |
( 3666)ز اجنحه نور ثلاث او رباع |
|
بر مراتب، هر ملک را زآن شعاع |
( 3667)همچو پرهای عقول انسیان |
|
که بسی فرق استشان اندر میان |
( 3668)پس قرین هر بشر در نیک و بد |
|
آن ملک باشد که مانندش بود |
( 3669)چشم اَعمَش چونکه خور را برنتافت |
|
اختر او را شمع شد، تا ره بیافت |
یار: هم عقیده، هم باور.
ما: ظاهراً مقصود اولو العلم است.
ضیا: روشنى.
خلیفه: نایب.
بدر: ماه تمام، ماه شب چهاردهم.
اجنحه: جمع جناح، پر.
ثلاث او رباع: سه سه یا چهار چهار. برگرفته است از قرآن کریم «... رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ- ...» فرستادگانى داراى پرهاى دو دو و سه سه و چهار چهار...[1].
مراتب: جمع مرتبه: رتبت، مقام، پایه.
انسیان: جمع انسى، آدمیان.
اعمش: به معنای آبریزش چشم است. کسی که خورشید را نمیتواند نگاه کند، ناچار از یک ستارهْ کمنور برای دیدن راه باید کمک بگیرد.
نرگس چشم خمار همچو جان آخر اعمش بین و آب از وى چکان
1605/د 4
و در این جا استعاره از انسان خاکى است.
( 3663) پس براى رفع نومیدى آنها ملایک را مثل ماه تصور کن که نور خورشید را منعکس نموده و او را جلوهگر مىسازند.( 3664) ملایکه مىگویند این روشنى از آفتابى در ما پیدا شده تا بمنزله جانشین او شده بر ضعیفان بتابانیم.( 3665) ملایک هم مختلفند بعضى مثل ماه نو و دستهاى ماه سه شبه و بالاخره بعضى بدر تمام بوده هر یک باندازه نورى که نصیب دارند مرتبهاى دارند.( 3666) و هر ملکى از نور سه یا چهار پر دارد طبق مرتبه خود همان قدر روشنى دارد.( 3667) مثل پرهاى عقول بشرى که در اشخاص متفاوت است.( 3668) و قرین هر بشرى در نگارش کارهاى خوب و بد او ملکى است که مانند آن فرد از بشر است.( 3669) چون چشم ضعیف طاقت تحمل نور خورشید را نداشت ستاره شمع او گردید تا راه پیدا کند.
مولانا در ادامه این نتیجه را بیان میکند که: فرشتگان هم مانند ما، یار و موافق این اندیشهاند که خورشیدی بر آسمان هستی جلوهگر است. او از زبان فرشتگان میگوید: این نور را ما از آفتاب حق گرفتهایم و بر ضعیفان عالم میتابیم. مولانا میگوید: هر فرشتهای مانند ماه یکشبه یا سهروزه یا ماه تمام نوری و در پیشگاه حق مقامی دارد و به نسبت آن میتواند گواه خدایی او باشد. مولانا به آیهْ 1 سوره «فاطر» اشاره میکند که در آن فرشتگان را پیامآورانی میشمارد که دارای دو یا سه یا چهار بالاند. مولانا بالهای فرشتگان را مانند بالهای عقل خداجوی انسانها میشمارد و میگوید: همانطور که عقل در آدمی درجات و مراتبی دارد، بال فرشته و رابطهْ او با نور حق نیز دارای مراتبی است. فرشتگان با توجه به همین مراتب و نسبتها و در نیکی و بدی همانند با انسانها هستند. پرهاى فرشتگان نیز که پرى نورانى است نماینده قدر و مقام آنان است چنان که در قرآن کریم است در وصف فرشتگان «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ»[2] و در سخنان على (ع) است که «فرشتگان را رتبتهاست بعضى برتر و بعضى فروتر. بعضى بر بعضى فرمان دهند و خود فرمان برند»[3]. پس آدمیان و فرشتگان که هر دو آفریده خدایند در این ترقى و تکامل یک راه را مىپیمایند:
چون ملک با عقل یک سر رشتهاند بهر حکمت را دو صورت گشتهاند
آن ملک چون مرغ بال و پر گرفت وین خرد بگذاشت پرّ و فر گرفت
لا جرم هر دو مناصر آمدند هر دو خوش رو پشت همدیگر شدند
3195- 3193/د 3 و در جاى دیگر گوید:
چون فرشته و عقل کایشان یک بدند بهر حکمتهاش دو صورت شدند
4054/د3
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |