( 3711)بعد از آن این نار نار شهوت است |
|
کاندر او اصل گناه و زلتّ است |
( 3712)نار بیرونی به آبی بفسُرد |
|
نار شهوت تا به دوزخ میبرد |
( 3713)نار شهوت مینیارامد به آب |
|
زآن که دارد طبع دوزخ در عذاب |
( 3714)نار شهوت را چه چاره؟ نور دین |
|
نُورُکم اطفاءُ نار الکافرین |
( 3715)چه کُشد این نار را؟ نور خدا |
|
نور ابراهیم را ساز اوستا |
( 3716)تا ز نار نفس چون نمرود تو |
|
وارهد این جسم همچون عود تو |
( 3717)شهوت ناری، به راندن کم نشد |
|
او به ماندن کم شود بی هیچ بُد |
( 3718)تا که هیزم مینهی بر آتشی |
|
کی بمیرد آتش از هیزم کشی؟ |
( 3719) چون که هیزم باز گیری، نار مُرد |
|
زآن که تقوی، آب سوی نار بُرد |
( 3720)کی سیه گردد زآتش روی خوب |
|
کو نهد گلگونه از تقوی القلوب؟ |
بعد از آن این نار: بجز این آتش محسوس. آتش دیگر که راه ما را درسیر الی الله می بندد، آتش شهوت است.
طبع دوزخ دارد: یعنی با آب خاموش نمی شود، بلکه با نور ایمان ونور مردان ره بافته، می تواند آتش شهوت را خاموش کند.
نُورُکم...: روشنى شما خاموش ساخت نور کافران را. برگرفته است از حدیث منقول از پیمبر (ص): «تَقُولُ النّارُ لِلْمُؤمِنِ جُزْ یا مُؤمِنُ فَقَدْ اَطْفَأَ نُوُرکَ لَهَبى- » آتش دوزخ گوید اى مؤمن بگذار که نور تو شراره مرا خاموش ساخت»[1]
اطفاى: یعنی خاموش ساخت، اطفاى را به صورت فعل و مصدر هر دو، در بیت توان خواند لیکن با توجه به حدیث صورت فعلى مناسبتر است.
نور ابراهیم: مقصود نور ایمان اوست که او را از نمرود نهراساند و در آتش نشست و خدا آتش را بر او گلستان کرد:
آن گمان انگیز را سازد یقین مهرها رویاند از اسباب کین
پرورد در آتش ابراهیم را ایمنى روح سازد بیم را
547- 546 /د1
اوستا: مقتدا، پیشوا.
عود: چوب.
راندن: به کار داشتن.
ماندن: از کار باز گرفتن.
هیزم: استعاره از پیروى هواى نفس و نافرمانى خدا.
آتش: استعاره از شهوت.
هیزم کشى: استعارت از بار شهوت و هواى نفس را به دوش کشیدن.
هیزم باز گرفتن: استعاره از هوا و شهوت را ترک گفتن.
گلگونه: سرخاب، وسیله زینت.
جسم همچون عود: یعنی جسمی که باید بسوزد و از میان برود و اگر در راه حق بسوزد مانند عود بوی خوش دارد.
به ماندن کم شود: یعنی باید آن را رها کنی و دنبالش نروی تا فرو نشیند.
تقوی القلوب: یعنی تنها پرهیز از این وابستگیها میتواند آتش شهوت را خاموش کند. تقوای دلها مانند گلگونهای (سُرخاب) است که روی را زیبا میکند و نمیگذارد از شهوت سیاه شود.برگرفته است از قرآن کریم «ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اَللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى اَلْقُلُوبِ- » آرى و کسى که بزرگ شمارد شعایر خدا را پس آن از پرهیزکارى دلهاست»[2]
( 3711) از آتش عنصرى که بگذریم این آتش در نفس بشرى آتش شهوت است که ریشه گناه و لغزش بشرى است. ( 3714) آتش شهوت را چه چیز خاموش مىکند؟ فقط نور دین، نور مؤمنین است که نار کفار را خاموش مىسازد.( 3715) این نار را فقط نور خدا خاموش مىکند پس نور ابراهیم را استاد خود قرار ده.( 3716) تا از آتش نفس نمرود جسمت رهایى یابى. ( 3717) شهوت آتشین با شهوترانى کم نمىشود او وقتى کم مىشود که خاموش بماند.( 3718) تا هیزم روى آتش مىگذارى آتش از سوزاندن هیزم چگونه خاموش مىشود.( 3719) اگر هیزم را از او بریدى آتش مىمیرد براى اینکه تقوى و پرهیز آب را بسوى آتش برده خاموشش مىکند.( 3720) آن چهره زیبایى که از تقوى القلوب گلگونه نهاده کى از آتش سیاه مىگردد. () این را هم بدان که آتش بپاکان زیان نمىرساند زیرا آنها چون دریا هستند دریا کى از آتش باک دارد.
مولانا با مقایسه بین آتش بیرونی وآتش شهوت می گوید: آتش بیرونی با مقداری آب، افسرده و خاموش میشود، ولی آتش شهوت، صاحبش را به دوزخ میکشاند. آتش شهوت کجا و آتش عنصری کجا؟ شهوات نفسانی با راندن و زائل کردن کاستی نمییابد، آتش شهوت بسی قهارتر و خانمانسوزتر است، زیرا سرشت دوزخی دارد. مولانا میگوید:این آتشی که راه سیر الیالله را میبندد، خواب غفلت و آتش شهوت است، نه آتشی که در بیرون و عالم ظاهر میبینیم .بنابراینتنها نور ایمان و نور مردان رهیافته میتواند آتش شهوت را خاموش کند. سپس توضیح میدهد که این نور، نورخداست و نور ابراهیم و تعلیمات توحیدی اوست. این نور را استاد خود قرار بده تا جسم تو از آتش شهوت پاک شود.
چکیده کلام مولانا در این ابیات این است: آتش شهوت را باید با نور دین خاموش ساخت چنان که مؤمن چون از صراط گذرد آتش دوزخ بدو گوید بگذر که نور تو آتش مرا خاموش ساخت. ابراهیم (ع) که خلیل اللَّه بود چون در آتش نشست آتش بر او گلستان شد، چون نور خدا را همراه داشت. تا آدمى در پى شهوترانى است، آتش آن شهوت روز افزون است باید آن را مهار کرد و نگاه داشت تا اندک اندک کم گردد. اگر پى شهوت نرفتى اندک اندک آتش آن خاموش مىشود، و اگر تقوا را بیشتر ساختى همچون آب آتش شهوتت را خاموش مىسازد. آن که تقوا را پیشه خود گیرد از سوزش آتش شهوت در امان است، آن که خود را به تقوا آرایش دهد پیش خدا سیه رو نیست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |