آن که عوض را باور کند ، در بخشش جوانمرد بود . [نهج البلاغه]
عرشیات
نگاه عاشقانه مولانا به امام علی (10)
دوشنبه 93 تیر 2 , ساعت 5:41 صبح  

  ( 3811)بادِ خشم و باد شهوت باد آز

 

برد او را که نبود اهل نماز

( 3812)کوهم و هستی من بنیاد اوست

 

ور شوم چون کاه بادم یاد اوست

( 3813)جز به باد او نجنبد میل من

 

نیست جز عشق احد سرخیل من

( 3814)خشم بر شاهان شه و ما را غلام

 

خشم را هم بسته‌ام زیر لگام

( 3815)تیغ حلمم گردن خشمم زدست

 

خشم حق بر من چو رحمتآمد است

( 3816)غرق نورم گرچه سقفم شد خراب

 

روضه گشتم گرچه هستم بوتراب

( 3817)چون در آمد علتی اندر غزا

 

تیغ را دیدم نهان کردن سزا

( 3818)تا احب لله آید نام من

 

تا که ابغض لله آید کام من

( 3819)تا که اعطا لله آید جود من

 

تا که امسک لله آید بود من

( 3820)بخل من لله عطا لله و بس

 

جمله لله‌ام نیم من آن کس

( 3821)وآن‌چه لله می‌کنم تقلید نیست

 

نیست تخییل و گمان جز دید نیست

( 3822)ز اجتهاد و از تحری رسته‌ام

 

آستین بر دامن حق بسته‌ام

( 3823)گر همی‌پرم همی‌بینم مطار

 

ور همی‌گردم همی‌بینم مدار

( 3824)ورکشم باری بدانم تا کجا

 

ماهم و خورشید پیشم پیشوا

( 3825)بیش ازین با خلق‌گفتن روی نیست

 

بحر را گنجایی اندر جوی نیست

( 3826)پست می‌گویم به اندازهْ عقول

 

عیب نبود این بود کار رسول

بادِ خشم و باد شهوت باد آز: یعنی باد غضب و باد شهوت و حرص، کسی را از جا می‌کند و تکان می‏‏دهد که اهل معنویت و نماز نباشد. مضمون این سخن به آیهْ ‌شریفه سورهْ «عنکبوت» اشاره دارد: «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»:آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است؛ و خداوند مى‏داند شما چه کارهایى انجام مى‏دهید![1] پس اگر کسی به‌درستی نماز بخواند، پیرامون هیچ زشتی و فجوری نمی‏‏رود. مولانا می‏‏گوید: امام علی در برابر همه عوامل این‌جهانی، مانند کوه استوار ایستاده است، اما یاد حق می‌تواند این کوه را مانند کاه به هر سویی ببرد. اشاره و ارادهْ حق سرخیل و فرماندهْ اوست. اشاره دارد به آیات:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»:مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد؛ و هنگامى که آیات او بر آنها خوانده مى‏شود، ایمانشان فزونتر مى‏گردد؛ و تنها بر پروردگارشان توکل دارند.[2] و:«الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْوَالْمُقِیمِی الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ»:همانها که چون نام خدا برده مى‏شود، دلهایشان پر از خوف (پروردگار) مى‏گردد؛ و شکیبایان در برابر مصیبتهایى که به آنان مى‏رسد؛و آنها که نماز را برپا مى‏دارند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم انفاق مى‏کنند.[3] و:«الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»:آنها کسانى هستند که ایمان آورده‏اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مى‏یابد![4]

خشم و شهوت: از صفتهاى مذموم و از جنود قوه غضبیه‏اند. خشم و شهوت اگر به اعتدال بود و در راه حق به کار رود و بر آدمى غالب نگردد پسندیده است، و اگر از اعتدال بگذرد موجب هلاک آدمى است.

اهل نماز: فرمانبردار، مطیع.

باد: استعارت از تصرف و اراده.

سر خیل: پیش رو، قافله سالار، راهبر،فرمانده.

پوشیدن: محو کردن.

تیغ حلم: اضافه مشبه به به مشبه.

گردن خشم: اضافه استعارى.

سقف خراب شدن: استعارت از نحیف بودن جسم .

بو تراب: یعنی خاکی، افتاده، کنیه مولى امیر مؤمنان و این کنیت را رسول (ص) بدو داد و آن در غزوه ذات العشیره بود. ابن هشام از عمّار یاسر روایت کند که «من و على (ع) در غزوه عشیره رفیق بودیم چون پیمبر (ص) بدان جا رسید و فرود آمد ما مردمى از بنى مُدلج را دیدیم که در خرماستان و چشمه خود کار مى‏کنند. على (ع) مرا گفت ابو یَقْظان برویم ببینیم اینان در چه کارند. ما ساعتى به کار آنان نگریستیم، سپس خواب بر ما چیره شد و در کنار خرما بنان خرد خفتیم تا آن که پیمبر (ص) ما را یافت و على را فرمود ابو تراب برخیز، چرا که ما روى خاک خفته بودیم»[5].

چون درآمد علتی اندر غزا: یعنی نبرد در راه حق به مسئلهْ شخصی آمیخته شد و غرض نفسانی نمایان گشت، غیر خدا در میان در آمدن: هواى نفس و خود خواهى غلبه یافتن.

میان: غلاف شمشیر:

احب للّه: (جمله فعلیه) براى خدا دوست داشت.

ابغض للّه: (جمله فعلیه) براى خدا دشمن داشت. و در حدیث نبوى است: «اَفْضَلُ الأَعمالِ الحُبُّ فِى اللَّه وَ البُغْضُ فى اللَّه»[6]

اعطى لِلّه: (جمله فعلیه) براى خدا بخشید.

امسک لِلّه: (جمله فعلیه) براى خدا باز داشت (نبخشید). «من اعطى للّه و منع للّه واحبَّ لله وابغض لله وانکح لله فقد استکمل الایمان.».[7]

دید: معاینه، که در آن خطایى راه نیابد.



[1] - عنکبوت، آیهْ ‌45

[2] - انفال،ایه2

[3] - حج،ایه35

[4] - رعد،ایه28

[5] - (تاریخ تحلیلى اسلام)و (بحار الانوار، ج 35، ص 250 به بعد)

[6] - (سنن ابى داود، باب مجانبة اهل الاهواء، حدیث 4599).

[7] - (سنن ترمذى، به نقل از المعجم المفهرس). احادیث مثنوی،ص37

 

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 548 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402174 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]