[ و فرمود : ] اگر خداوند از نافرمانى خود بیم نمى‏داد ، واجب بود بشکرانه نعمت‏هایش نافرمانى نشود . [نهج البلاغه]
عرشیات
نگاه عاشقانه مولانا به امام علی (13)
دوشنبه 93 تیر 2 , ساعت 5:49 صبح  

من از اغراض نفسانی آزادم، اینک گواهی و شهادت شخص آزاده را بشنو، زیرا گواهی بندگان به اندازهْ جو نمی‏‏ارزد و مسموع نیست. در مذهب حنفی، شاهد در محکمهْ قضا نباید بنده و مملوک کسی باشد. البته در فقه امامیه شهادت مملوک و آزاد هر دو پذیرفتنی است. بنابراین، کلام مولانا بر مبنای فقه حنفی است که اگر هزاران بنده گواهی دهند، در شریعت به اندازه کاهی ارزش ندارد و مورد قبول نیست.

مولانا بردگی دیگری را مطرح می‏‏کند: کسانی که بندهْ شهوت‌اند از بندگانی که آنها را به اسارت می‏‏گیرند و به این و آن می‏‏فروشند، بدترند، زیرا بندهْ شهوت، از شهوت خود چنان پیروی می‏‏کند که ممکن نیست مخالف آن قدمی بردارد یا سخنی بگوید. به عبارتی، زنجیر نفس و هوی، بسی دشوار‏تر از زنجیر و بند جسمانی است. اگر جواجه‌ای به بردهْ خود بگوید: تو آزادی، از نظر شرعی با همین لفظ آزاد می‏‏شود، اما بندهْ شهوت در لذّت و شیرینی زندگی می‏‏کند تا هنگامی که به تلخی می‏‏میرد. تنها راه نجات بنده شهوت، فضل خداوند و لطف خاص الهی است که می‏‏تواند او را از این بند رقیت برهاند. او خود را به چاهی افکنده که نمی‏‏شود عمق آن را تعیین کرد و بندهْ شهوت را قضای حق یا ستم کسی در این چاه هولناک نیفکنده است. گناه از خود اوست. نمی‏‏توانم راهی برای نجات انسان های شهوت پرست پیدا کنم، زیرا چاه آنها «خود» آنها هستند. اگر گوش دل باز باشد، ادامهْ این سخن جگرها را از غصّه پرخون می‏‏کند؛ جگر‏ها که هیچ، حتی سنگ‏های خارا نیز پُرخون می‏‏شود. اگر می‏‏بینی که جگرها پاره‌پاره نشد، نه از سختی است، بلکه ما غافل از حق و سرگرم زندگی این‌جهانی هستیم و بخت با ما یار نیست که حقیقت را دریابیم. این جگرها روزی پُر از غصه می‏‏شود که دیگر فرصت‏ها از دست رفته و ندامت‏ها سودی ندارد.

شهوت و غرض مانند غول بیابان، انسان های اسیر شهوت را از راه به در می‌برد. ودر پایان این‌که پیامبر(ص) گواه و بشارت‌دهنده و انذارکننده بوده است و مأمور هدایت انسان‏ها شد، برای این است که او از زنجیرگران هوی و هوس کاملاً آزاد بود. مضمون این سخن اشاره دارد به آیهْ: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً- » ما فرستادیم تو را گواه و مژده دهنده و بیم دهنده»[1]


[1] - سوره احزاب،آیه 45.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 59 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402297 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]