( 3851)ناامیدی را خدا گردنزد است |
|
چون گنه مانند طاعتآمد است |
( 3852)چون مبدل میکند او سیئات |
|
طاعتی اش میکند رغم وُشات |
( 3853)زین شود مرجوم شیطان رجیم |
|
وز حسد او بطرقد گردد دو نیم |
( 3854)او بکوشد تا گناهی پرورد |
|
زان گنه ما را به چاهی آورد |
( 3855)چون ببیند کان گنه شد طاعتی |
|
گردد او را نامبارک ساعتی |
( 3856)اندر آ من درگشادم مر تورا |
|
تفزدی و تحفه دادم مر تو را |
( 3857)مر جفاگر را چنینها میدهم |
|
پیش پای چپ چه سان سر مینهم |
( 3858)پس وفاگر را چه بخشم تو بدان |
|
گنجها و ملکهای جاودان |
گردن زدن: استعاره از مردود دانستن، نپذیرفتن و اشاره است به آیه «... وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْکافِرُونَ...» و نومید مباشید از رحمت خدا چه تنها کافران از رحمت خدا نومیدند»[1]
طاعت شدن معصیت: مقصود گناهى است که قصد آن رود، لیکن بر اثر لطف خدا آن قصد به فعل نیاید و به جاى آن طاعتى انجام گیرد.
مبدل شدن سیّئات: برگرفته است از قرآن کریم «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُولئِکَ یُبَدِّلُ اَللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ » مگر کسى که توبه کند و ایمان آرد و کار نیکو کند، آنان را بدیهاشان را به نیکویى بر مىگرداند...»[2]
طاعتى: (از طاعت ى نسبت) مطیع، فرمانبر.
رغم: به خلاف میل، بناخواه.
وشات: جمع واشى: سخن چین، دروغگو،منکر
مرجوم: رانده.
رجیم: صفت مشبّه از رجم به معنى مرجوم.
طرقیدن: ترکیدن.
تف زدن: خدو افکندن
پیش پاى چپ: پاى راست را بر پاى چپ مزیت است. چنان که به هنگام در آمدن به مسجد مستحب بود پاى راست را پیش داشتن، و در متوضأ به عکس بود. و در این ترکیب مقصود نیکویى کردن در حق بد کردار است.
خداوند متعال ناامیدی را از میان بُرده است، زیرا گناهِ تحولبخش به مثابه طاعت شده است. در سوره «زُمر» آمده است: از رحمت خدا مأیوس و ناامید نشوید، همانا خداوند همهْ گناهان را میبخشد.[3] چرا که خداوند، سیئات و گناهان را به کوری چشم مُنکران و شیاطین، به حسنات و کار خوب تبدیل میکند؛ همانگونه که در قرآن شریف آمده است: وقتی که خدا بخواهد گناه را به طاعت تبدیل کند، شیطان سنگباران و مطرود میشود و از حسد میترکد، زیرا عامل همهْ گمراهیها شیطان است. شیطان میکوشد تا گناهی ایجاد کند و ما را بر سر چاه بیاورد و با ارتکاب گناه، ما را به داخل چاه ظلمت و فساد و بدبختی پرتاب کند، اما وقتی ببیند همهْ سعی و تلاشش بیثمر مانده و گناه به طاعت تبدیل شده است، برای شیطان بسیار گران خواهد آمد و آن لحظه، لحظه نامبارکی برای او خواهد بود.
ای پهلوان! بیا و داخل شهر علم شو، من دروازهْ آن را برای تو گشودم. تو بر چهرهام تُف کردی و من به تو ارمغان بخشیدم. بیا و ببین که در برابر بدکاران چگونه افتادگی میکنم و به جفاگران که به مثابهْ پای چپ هستند، چگونه احسان و نیکی میکنم. اینک تو قیاس کن که رفتار من با وفاداران چگونه خواهد بود. به آنها گنجها و داراییهای جاودان خواهم داد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |