( 3880)که ز ضدها ضدها آمد پدید |
|
در سویدا روشنایی آفرید |
( 3881)جنگ پیغامبر مدار صلح شد |
|
صلح این آخر زمان زآن جنگ بد |
( 3882)صد هزاران سر برید آن دلستان |
|
تا امان یابد سر اهل جهان |
( 3883)باغبان زآن میبرد شاخ مضر |
|
تا بیابد نخل قامتها و بر |
( 3884)میکند از باغ دانا آن حشیش |
|
تا نماید باغ و میوه خرمیش |
( 3885)میکند دندان بد را آن طبیب |
|
تا رهد از درد و بیماری حبیب |
( 3886)پس زیادتها درون نقصهاست |
|
مر شهیدان را حیات اندر فناست |
( 3887)چون بریده گشت حلق رزقخوار |
|
یرزقون فرحین شد خوشگوار |
سویدا: سویداء، حبة القلب، دانه دل. به تصور پیشینیان دل مرکز ادراک است و این تصور را از درست ندانستن مقصود از قلب در قرآن کریم کردهاند.
مدار: گردش جاى، محور، اساس.
مضر: (اسم فاعل از اضرار) زیان رساننده.
قامت یافتن: دراز شدن، رشد پیدا کردن.
بّر: خوبى، نیکویى.
حشیش: گیاه خشک.
خرّمیش: از خرمى ش (مفعولى).
حبیب: دوست و در اینجا مطلق شخص مقصود است.
حیات: زندگى.
فنا: کشته شدن، مردن.
رزق خوار: روزى خوردنده، کنایه از زنده.
یرزقون فرحین: قسمتى است از قرآن کریم: «وَ لا تَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اَللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ- » و مپندار آنان را که کشته شدند در راه خدا مرده، نه آنان زندهاند نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند، شادمانند بدان چه خدا آنان را داده است از نعمت خود و شادى مىکنند (مىنمایند) به آنان که نپیوستهاند بدیشان از پس ایشان، که بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نیستند»[1]
گوار: گوارا.
مولانا در سخن قبل گفت: هر چیزی را که پروردگار منسوخ کند، چیزی بهتر به جای آن میآورد و این فعل حق را به توقف کوتاه خوانندهای تشبیه کرد که نفَس تازه میکند و بهتر میخواند. در اینجا از همان مضمون نتیجه میگیرد که بسیاری از پدیدهها از ضد خود پدید میآیند و مثالهایی در این زمینه میآورد:
1. سویدا، یعنی نقطهْ سیاهی. در اصطلاح عرفا نقطهای است در درون دل که جای عشق و محبت است و در دل عارفان، محل تابش نورحق است و به آن «حبةالقلب» میگویند. مولانا میگوید: نور حق بر نقطهْ سیاه درون دل میتابد.
2. پیامبر میجنگید تا به دنیا آرامش بدهد. پس جنگیدن پیامبر مدار صلح شد و تمام غارتها و چپاولگریهای عصر جاهلیت بر اثر جنگ پیامبر به کاستی گرایید و صلح و آرامش نسبی حکمفرما گشت.
3. باغبان، شاخههای بیفایده و زیانبار را قطع میکند تا درخت خرما و یا هر درخت دیگری رشد کند و بارور گردد. یا کسی که در فن باغداری خبره و ماهر است، علفهای هرزه را میکَنَد تا باغ و میوههایش، سبز و خرّم و باردار شود.
4. طبیب و پزشک، دندان فاسد را از دهان بیرون میآورد، تا یار و دوست از درد دندان خلاصی یابد.
5. برای کسی که ایمان دارد، هرچه پیش آید مشیت خداست و هرچه از میان برود، چیزی بهتر به جای آن میآید. کسی که در راه حق جسم را از دست میدهد، در این فداشدن و در این فنا، به زندگی جاویدان که همان بقاء بالله باشد، میرسد، چنانکه زندگانی جاودانهْ شهیدان راه حق، در گرو کشتهشدن و فانیگشتن ظاهری است. پس از بریدهشدن گلوهایشان، نوبت روزیشان از بارگاه الهی درمیرسد. در سورهْ «آل عمران» آمده است:آنان که در راه خدا شهید شدهاند، مُرده مپنداری، بلکه آنان در بارگاه الهی، زندگان و روزیخواراناند و به عطایی که پروردگارشان بدانان داده شادماناند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |