( 170) گفت: کوى او کدام است در گذر |
|
او سرِ پل گفت و کوى غاتفر |
( 171)گفت: دانستم که رنجت چیست زود |
|
در خلاصت سحرها خواهم نمود |
( 172)شاد باش و فارغ و آمِن که من |
|
آن کنم با تو که باران با چمن |
( 173)من غم تو مىخورم، تو غم مخور |
|
بر تو من مشفقترم از صد پدر |
غاتفر:نام یکی از محله های آباد سمرقند بوده وپلی آن را به محله های دیگر مربوط می کرد که از آن به « قنطرهى غاتفر»نام برده می شد.
خلاصت: یعنی برای رهایی تو، مداوای تو.
سحرها خواهم نمود: یعنی کاری خارق العاده انجام می دهم.
ایمن: یعنی آسوده خاطر.
باران باچمن: یعنی زندگی تازه وبا طراوت بخشیدن.
مشفق: یعنی مهربان، دلسوز
( 171) گفت درد تو را تشخیص دادم اکنون در مداواى تو سحر خواهم کرد.( 172) شاد و دل خوش باش که من با تو کارى خواهم کرد که باران بهارى با چمن و گلزار مىکند.( 173) تو دیگر غم مخور زیرا غم خوار تو منم و براى تو از پدر مهربانتر هستم.
( 174)هان و هان این راز را با کس مگو |
|
گر چه از تو شه کند بس جستجو |
( 175) چون که اسرارت نهان در دل شود |
|
آن مرادت زودتر حاصل شود |
چون که اسرارت نهان در دل شود:اشاره دارد به حدیثی که به امیر المؤمنین علی (ع) نسبت داده شده:«صدور الاحرار قبور الاسرار» [1] وجه تشبیه از آنست که نبش قبر در شریعت روا نیست و چون رازى بدل سپرده شد کتمان آن لازم و افشاء آن نارواست.
( 174) بیدار باش که این راز را بکسى نگویى حتى بشاه و لو اینکه از تو بپرسد و جداً جویا شود.( 175) اگر راز تو در دل مانده و افشاء نشود مراد تو زودتر حاصل خواهد شد.
و اما اینکه کتمان سر موجب آن مىشود که آدمى بمراد خود زودتر برسد ظاهرا سببش آنست که گفتار، خود نوعى عمل است و غالبا انسان بگفتن قناعت مىکند و دست از عمل مىکشد زیرا ارادهى او در آن حالت بسستى مىگراید و بهمان گفتن خرسند مىگردد ،علاوه بر آن که اظهار سر و اعلام تصمیم سبب مىشود که بعضى از روى حسادت و بد خواهى، موانع پیش روى کار بوجود آورند و یا از راه ملامت و یا استهزاء ارادهى آن کس را که بکارى مصمم است متزلزل و سست گردانند.
( 176) گفت پیغمبر که: هر که سر نهفت |
|
زود گردد با مراد خویش جفت |
( 177) دانه چون اندر زمین پنهان شود |
|
سر آن سر سبزى بستان شود |
( 178)زر و نقره گر نبودندى نهان |
|
پرورش کى یافتندى زیر کان |
( 179)وعدهها و لطفهاى آن حکیم |
|
کرد آن رنجور را امِن ز بیم |
هر که سر نهفت : اشاره به این حدیث پیامبر (ص) دارد که: استعینوا على انجاح الحوائج بالکتمان فان کل ذى نعمة محسود.[2] ( دربرآوردن نیاز ها از نهان داشتن کمک بگیرید که هرکه نیازهایش برآورده است مورد حسد قرار گیرد)
دانه چون اندر زمین پنهان شود : به نظر می رسد مولانا این مضمون را ازحدیقهْ سنایی گرفته باشد،از سنایى بشنوید:[3]
آن نبینى که تخمها در گل ننماید به هیچ ظالم دل
کم ز خاکى؟ و خاک نعمت ساز از زمستان نهفته دارد راز
( 176) حضرت رسول فرموده که هر کس سر خود را پنهان کند زودتر بمطلوب خواهد رسید.( 177) چنانچه دانه در زمین پنهان مىشود و نتیجه پنهان ماندن بسر سبزى بوستان منتهى مىگردد. ( 178) اگر طلا و نقره در زمین پنهان نبودند از کجا پرورش یافته و در معدن تبدیل به فلز گرانبها مىشدند.( 179) و عدهها و مهربانیهاى حکیم بیمار را از ترس بیرون آورد و خاطرش را آسوده کرد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |