(3913) گفت آدم توبه کردم زین نظر |
|
این چنین گستاخ نندیشم دگر |
||
(3914)یا غیاث المستغیثین اهدنا |
|
لا افتخار بالعلوم و الغنی |
||
(3915)لا تزغ قلبا هدیت بالکرم |
|
واصرف السوء الذی خط القلم |
||
(3916)بگذران از جان ما سوء القضا |
|
وامبر ما را ز اخوان صفا |
||
(3917)تلختر از فرقت تو هیچ نیست |
|
بی پناهت غیر پیچاپیچ نیست |
||
(3918)رخت ما هم رخت ما را راهزن |
|
جسم ما مرجان ما را جامه کن |
||
(3919)دست ما چون پای ما را میخورد |
|
بیامان تو کسی جان چون برد |
نظر: نگریستن و مقصود نگریستن اوست بر ابلیس به حقارت.
یا غیاث المستغیثین...: دو بیت که به عربى سروده دعاست و معنى آن این است: «اى فریاد رس فریاد خواهان ما را راهنمایى کن، دانش و خواسته موجب نازیدن نیست، دلى را که از روى کرم راه نمودهاى گمراه مکن و بدى را که قلم [تقدیر] [بر ما] نوشته است بر گردان» و نیم بیت نخست بیت دوم برگرفته است از آیه «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ اَلْوَهَّابُ»[1]
سوء القضاء: سر نوشت بد که در علم الهى براى بنده است و قضاى الهى قابل تغییر است به خلاف قدر.
رضا: مصدر مبنى براى فاعل است: راضى.
اخوان رضا: برادران که خشنودند و راضى به قضاى الهى.
پیچا پیچ: سر گشتگى، دشوارى:
تا بدانى که وقت پیچا پیچ هیچ کس مر تو را نباشد خویش
سنایى رخت: رخت نخست به معنى کردار است و رخت دوم به معنى زاد و توشه است.
راه زن: در لغت به معنى دزد و در اینجا به معنى گمراه کننده، از میان برنده.
جامه کن: جامه بر، دزد.
دست پاى را خوردن: دست کنایه از عملهاى نادرست. پاى کنایه از رفتن در راه رضاى حق، یعنى مانع از رفتن در راه رضاى خدا.
مولانا می گوید: آدمى هر لحظه در معرض گرفتارى در دام شیطان و فریب اوست. پس پیوسته باید به یاد خدا بود و از او یارى خواست. عبادتها نیز ممکن است به جاى پاداش آوردن موجب دورى از حق شود و آن هنگامى است که عبادت کننده طاعت خود را خاص پروردگار نسازد و آن را با ریا و خود بینى بیامیزد و سرانجام این نکته را مکرر مىکند که دور ماندن از خدا و یارى او، سر گشتگى و گمراهى خواهد آورد و اگر رحمت او یار ما نباشد جان به در نخواهیم برد که کارهاى ما به زیان ما خواهد بود، و دست ما به غیر آن چه بر ما حلال فرموده دراز مىشود. جسم ما دزد جان ماست و پرداختن به جسم موجب بیمارى جان خواهد گردید. مولانا این مطلب را به صورت مناجات گونه چنین بیان می کند: فریادرس پناهندگان و نیازمندان! ما را راهنمایی کن که به دانشها و بینیازی مادی افتخاری نیست. قلبی را که به لطف و کرم خود هدایت کردی، نگذار که بلغزد و بدیای را که قلم تقدیر نگاشته است از ما برگردان. قضای بد را از جان ما دور کن و ما را از اهل صفا جدانکن اشاره دارد به آیه 8 سوره آل عمران: پروردگارا! دلهای ما را زآن پس که به هدایت آوردی به کژی مکشان و رحمتی از بارگاهت به ما بخش که همانا تویی بسیار بخشنده.خدایا! هیچ چیز از فراق تو تلختر نیست، اگر پناه تو نباشد چیزی جز گرفتاریهای گمراه کننده و تنگناهای پر از پیچ نخواهد بود. زندگی مادی، جان ما را از راه حق بیرون میکند و مثل راهزن، جامه روحانی و معنوی را از پیکر جان میکند. آسیبها از خود ما و وجوه متضادی است که در ما به یکدیگر آمیختهاند. اعمال ناشایست و فاسدی که با دستمان انجام میدهیم، اعمال صالح و نافعی را که پایمان تحصیل میکند، از میان میبرد. بدون یاری و نگهداری تو، هیچکس نمیتواند از ورطههای شیطانی جان سالم بهدر برد. زیرا جانی که به جانان نرسد تا ابد دچار نقصان و زشتی است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |