هرگاه یکی از شما برادرش را در راه خدا دوست داشت، او را [از این دوستی [باخبر کند، که این کار، الفت راپایدارتر می سازد و دوستی را استوارتر می کند . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
نگاه عاشقانه مولانا به پیامبرص(1)
جمعه 93 تیر 27 , ساعت 1:25 صبح  

بیان آن که فتح طلبیدن ِمصطفی صلی اللهُ علیه وسلّم، مکّه را

وغیر مکّه را، جهت دوستی ملک دنیا نبود، چون فرموده است:

« الدّنیا جیفةٌ »، بل که به امر بود

مشاهدهْ جمال حق

پیامبرچنان مست عشق پروردگار بود که دیده‏اش از حق منحرف نمى‏گردید و به زیباییهاى این جهان نمى‏نگریست:

(3963)جهد پیغمبر به‌فتح مکه هم

 

کی بود در حُبّ دنیا متهم؟

(3964)آن‌که او از مخزن هفت آسمان

 

چشم و دل بربست روز امتحان

(3965)از پی نظارهْ او حور و جان

 

پر شده آفاق هر هفت آسمان

(3966)خویشتن آراسته از بهر او

 

خود ورا پروای غیر دوست کو

(3967)آن‌چنان پُرگشته از اجلال حق

 

که درو هم ره نیابد آل حق

(3968)لا یَسع فینا نَبیٌ مُرسلُ

 

والمَلَک و الرّوحُ ایضاً فاعقلوا

(3969)گفت ما زاغیم هم‌چون زاغ نه

 

مست صباغیم مست باغ نه

(3970)چون‌که مخزن‌های افلاک و عقول

 

چون خسی آمد بر چشم رسول

(3971)پس چه باشد مکه و شام و عراق

 

که نماید او نبرد و اشتیاق؟

 

جهد: کوشش.

فتح مکه: در سال هشتم هجرت رخ داد.

متهم: تهمت زده شده، تهمت نهاده.

مخزن: در لغت گنجینه و در این بیت استعارت از نعمتهاست.

روز امتحان: ظاهراً مقصود سخنى است که رسول (ص) در روزهاى آخر زندگى بر منبر فرمود که «بنده‏اى را خدا میان گزیدن دنیا و آخرت مخیر کرد و او آخرت را گزید» و همچنین ممکن است اشاره به این داستان باشد که چون شب معراج ندایى از چپ و راست شنید توجهى نکرد. و نیز دنیا خود را به صورت زنى با همه زیورهایش بدو نمایاند و پیغمبر (ص) اعتنایى نفرمود.[1] ولى به قرینه بیت بعد ظاهراً فرموده‏ى او در روزهاى بیمارى مقصود است.

و را: او را.

اجلال: بزرگى.

آل حق: پیمبران.

لا یسع: نمى‏گنجد. مأخوذ است از «لى مَعَ اللَّهِ وَقْتٌ لا یَسَعُنى فیهِ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَ لا نبىٌّ مُرسلٌ- » مرا با خدا وقتى ست که در آن با من نمى‏گنجد هیچ ملک مقرب و یا پیغمبر فرستاده» ظاهراً از منقولات متصوفه است چنان که مرحوم فروزانفر در احادیث مثنوى آورده است[2]، و مقصود صوفیان از استناد بدان مقام استغراق یا محو و فناى در حضرت حق است.[3]

روح: چنان که در حدیث منقول دیده مى‏شود لفظ روح در آن نیست و مولانا آن را با توجه به آیه «تَنَزَّلُ اَلْمَلائِکَةُ وَ اَلرُّوحُ..»[4] براى رعایت وزن آورده است و در جاى دیگر گوید:

          تَعْرُجُ الرّوحُ إلیه وَ المَلَک             مِنْ عُروجِ الرّوحَ یَهْتَزُّ الفَلَک‏

3440/د 1

فاعقلوا: (جمله فعلیه) پس تعقل کنید، پس بیندیشید.

ما زاغ: از ما (حرف نفى) زاغ (مفرد مذکر فعل ماضى، از حق به یک سو نشد، خطا نکرد) برگرفته است از قرآن کریم «ما زاغَ اَلْبَصَرُ وَ ما طَغى‏- » چشم به یک سو خطا نکرد و از حد در نگذشت»[5]

صَبّاغ: رنگرز، و در اینجا مقصود پروردگار است و تعبیر برگرفته است از آیه «صِبْغَةَ اَللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اَللَّهِ صِبْغَةً...»[6]

«مست صبّاغیم»: یعنی مست پروردگاری هستیم که این باغ هستی را آفریده است و به آثار صوری آفرینش کاری نداریم.

مخزنهاى افلاک و عقول: آن چه در فلک‏ها و زمین است آن چه در جهان و در اندیشه گنجد.

در پایان گفتگوى رکابدار با امیر مؤمنان سخن امام این بود که او از خود گذشته است و کسى را که فناى راه حق است پرواى امیرى و خلافت نیست. و چون جاى این سؤال است که پس غزوه‏هاى پیغمبر با مشرکان عرب و سرانجام فتح مکه به دست او براى چه بود مولانا بدین پرسش پاسخ صریح نمى‏دهد، چه با ستودن پیمبر به اوصافى خاص پاسخ روشن خواهد بود که اگر غرض پیغمبر از گرفتن مکه دستیابى به مال و جان بود از دنیا و آن چه در آن است دیده نمى‏پوشید و زندگانى را چنان بر خود سخت نمى‏گرفت. او از عشق پروردگار چنان مست بود که دیده‏اش از حق منحرف نمى‏گردید و چنان به خدا پرداخته بود که به این جهان و زیباییهاى آن نمى‏نگریست:

          به سوداى جانان ز جان مشتغل             به ذکر حبیب از جهان مشتغل‏

          به یاد حق از خلق بگریخته             چنان مست ساقى که مى‏ریخته‏

(بوستان، بیتهاى 1646- 1647)

سخن مولانا درهمین رابطه چنین است که: پیامبر(ص) در روز امتحان، چشم و دلش را از مخزن هفت‌‌آسمان بست؛ یعنی آن جناب وقتی که به معراج حقایق رفت، اصلاً به جذّابیت‏های دنیوی نگاه نکرد. «روزامتحان» اشاره به این ماجراست که همهْ عوالم غیب را با هشت بهشت وحور و غلمان و... بر خواجه عالم (ص) عرضه داشتند و آن حضرت از همه آنها اعراض کرد تا این‌که این آیهْ نازل شد:« ما زاغَ اَلْبَصَرُ وَ ما طَغى»: چشم محمد (ص) به چپ و راست نگرایید - محوجمال حق بود ـ و از حد اعتدال خارج نشد. روح پیامبر چنان سرشار از بزرگداشت و محو مشاهده حق بود که به مؤمنان و دیگر بندگان حق نیز نپرداخت. مولانا به حدیث نبوی اشاره می‏‏کند: «لی مع الله وقت لایسعُنی فیه ملک مقرب و لانبی مرسل»؛ مرا با پروردگار حالی است که در آن نه فرشته مقربی می‏‏گنجد و نه پیامبر مرسل دیگر. این حدیث را صوفیان بیان استغراق بنده در مشاهده جمال حق دانسته‌اند. مولانا در این بیت از زبان پیامبر می‏‏گوید: در میان ما پیامبر مرسلی نمی‏‏گنجد و نیز فرشته‌ای و نیز روح. پس بیندیشید که آیا این حال را می‏‏فهمید؟

مولانا از زبان پیامبر می‏‏گوید: ما مصداق آن آیهْ قرآنیم و جمال حق را بی‌لغزش و خطا می‏‏بینیم، نه هم‌چون زاغی که به باغ در آید و در پی طعمهْ خویش است. کسی که چشم به جمال حق دوخته، پیش چشم او گنجینه‏های افلاک و عقول، مانند خسی جلوه می‏‏کند. فتح مکه و عراق و شام چه ارزشی می‏‏توان داشته باشد تا بر سر آنها جنگ کند؟



[1] - (بحار الانوار، ج 18، ص 319- 320)

[2] - احادیث مثنوى ،ص 39

[3] - رجوع شود به: گلستان، ص 329.

[4] - سوره قدر،آیه 4

[5] - سوره نجم،آیه 17.

[6] - سوره بقره،آیه 138.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 118 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401230 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]