( 80)خوب، خوبی را کند جذب این بدان |
|
طیبات و طیبین بر وی بخوان |
( 81)در جهان هر چیز چیزی جذب کرد |
|
گرم گرمی را کشید و سرد سرد |
( 82)قسم باطل باطلان را میکشند |
|
باقیان از باقیان هم سرخوشاند |
( 83)ناریان مر ناریان را جاذباند |
|
نوریان مر نوریان راطالباند |
( 84)چشم چون بستی تو را جان کند نیست |
|
چشم را از نور روزن صبر نیست |
( 85)چشم چون بستی تو را تاسه گرفت |
|
نور چشم از نور روزن کی شکفت |
طَیّبات و طیّبین...: ترکیب برگرفته است از آیه «اَلْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ اَلْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ اَلطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ.»[1]
جذب: به سوى خود کشیدن.
قسم: دسته، گروه.
باطل: مقابل حق، و در اصطلاح عارفان هر چیز جز خداى تعالى، چرا که ممکنات به ذات خود هیچاند.[2]
باطلان و ناریان: کسانی هستند که به راه حق هدایت نمی پذیرند.
باقیان: (جمع باقى) مقصود صالحاناند.
باقیان و نوریان: هدایت شدگانند که به بقای حق باقی اند وبه نور معرفت او روشن اند.
تاسه: به معنای اضطراب و پریشانی و رنج است.
( 80) خداوند فرموده است زنان پاک براى مردان پاک هستند [اشاره به آیه شریفه اَلطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ] و یقیناً خوب خوب را بسمت خود مىکشد .( 81) در عالم گرم گرم را و سرد سرد را جذب مىکند .( 82) دسته باطل باطلان را جذب کرده و دسته دیگر را اهل نجات بطرف خود مىکشند . ( 83) اهل نار ناریان را جذب کرده و اهل نور نوریان را طالبند . ( 84) اگر چشم را ببندى براى تو جان کندن است و حالت خستگى و گرفتگى احساس مىکنى زیرا که چشم طالب روشنایى است.
این اصل بدیهی را باید بدانیم که در نظام آفرینش هر پدیده خوب، خوب دیگر را به سوی خود میکشد و جذب میکند. طبعاً هر پدیده بد و زشت نیز همجنس خود را به سوی خود میکشد. مولانا این سخن خود را به آیهْ قرآن مستند میکند:زنان بدکار، شایسته مردان بدکارند و مردان بدکار، سزاوار زنان بدکار و زنان پاکیزه، درخور مردان پاکیزهاند و مردان پاکیزه، سزاوار زنان پاکیزه.
با توجه به بیت «نوریان مر نوریان را طالباند» مولانا در اینجا رابطه نور و بینایی را برای مثال میآورد و میگوید: نور چشم نیاز دارد که با روشنایی پنجره همراه شود تا دیدن صورت بگیرد. اگر چشم را ببندی، خود را به عذاب و جانکندن میاندازی. این اضطراب و رنج نتیجه آن است که نور بینایی میخواهد خود را به نور روزن برساند و تو نمیگذاری. حالا اگر چشم ظاهر تو باز باشد و باز در خود اضطرابی احساس میکنی، بدان که چشم دل را بستهای، آن را باز کن، میبینی که کششهای چشم دل نور بیحدّ و حصر حقیقت را میجوید. جدایی آن دو نور بیثبات، یعنی بینایی ظاهری و روشنایی روزن، تو را مضطرب کرد و چشم خود را باز کردی. پس مواظب باش که جدایی دو نور پایدار، یعنی چشم باطن تو و نور حقیقت، تو را مضطرب نکند. این دو نور پایدار را همواره به هم پیوند ده!
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |