بهیمه: چهار پا و نیز خر. «هرگز مال نیندوختى و جز بر بهیمه مصرى ننشستى». [1]
لا حول: مخفف «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاَّ بِاللّهِ: نیست نیرو و قوتى مگر از خدا». رسم است که وقتی از سخن بی مورد دیگری دلگیر شوند ونخواهند خشم خود را ظاهر کنند، با گفتن « لاحول» از پروردگار کمک کی گیرند.
آنچه مولانا در تحت این عنوان می آورد،ظاهرا پیش از او در کتاب دیگری نیامده وشاید از لطیفه های رایج در زمان مولانا بوده است. به هرحال مولانا این لطیفه کوتاه را با مباحثی از تعلیمات خود درآمیخته وآن را تفصیل داده است.
( 157) صوفیى مىگشت در دورِ اُفق |
|
تا شبى در خانقاهى شد قُنق |
( 158) یک بهیمه داشت در آخُر ببست |
|
او به صدرِ صُفَّه با یاران نشست |
( 159) پس مراقب گشت با یاران خویش |
|
دفترى باشد حضور یار پیش |
تیمار داشت: کنایت از مراقبت و رسیدگى کردن.
اُفُق: در لغت کرانه، یا آن چه ظاهر باشد از کرانههاى آسمان. و در تداول فارسى کنار و گرد بر گرد جهان.
قُنُق: (ترکى) قونوق: مهمان.
تا بود خورشید تابان بر افق هست در هر خانه نور او قنق
459 /د4
صَدر: بالا.
صُفَّه: غرفه ، درون اطاق که کمى از زمین بالاتر است.
مراقب: سالکی که درون خود را به حق مشغول می دارد وذکر می گوید. و مراقبه در اصطلاح صوفیان نگاهدارى دل است از وسوسههاى شیطان. قشیرى گوید: «جعفر بن نصیر گفت مراقبت مراعات سر است براى ملاحظه حق تعالى در هر چیز که به دل گذرد.[2]
( 157) یک نفر صوفى مشغول سیاحت و جهان گردى بود از قضا شبى در خانقاهى مهمان شد. ( 158) خر خود را به آخور بسته و خود با ساکنین خانقاه در بالاى سکوى خانقاه در صدر مجلس بنشست. ( 159) و با یاران خود مشغول مراقبه گردید بلى حضور رفیق و یار دفترى است که در جلو شخص گشوده مىشود.
حضور یار و دوستان موافق در حالت مراقبه، بیش از دفتر وکتاب آموزنده ویاد آور وظیفه مراقبت کننده است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |