اندیشه، روشنی می آورد و غفلت، تاریکی . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتر دوم (45)
سه شنبه 93 مهر 1 , ساعت 9:38 عصر  

یافتن پادشاه باز را به خانهْ کمپیر زن

قصه یی که با این عنوان آغاز می شود، ظاهراً از اسرار نامهْ عطار به یاد مولانا مانده وپیش از عطار نیز در کشف المحجوب هجویری آمده است.[1] بازِ دست آموز پادشاه، از دست شاه می گریزد وبه خانه پیر زنی فرتوت می رود وبرسرش می آید آنچه را که در ابیات آینده می خوانیم.

مَثَل انسان‌های دین گریز

( 325)دین نه آن بازی است کو از شه گریخت

 

سوی آن کمپیر کو می‌آرد بیخت

( 326)تا که تتماجی پزد اولاد را

 

دید آن باز خوش خوش‌زاد را

( 327)پایکش بست و پرش کوتاه کرد

 

ناخنش ببرید و قوتش کاه کرد

( 328)گفت نااهلان نکردندت بساز

 

پر فزود از حد و ناخن شد دراز

( 329)دست هر نااهل بیمارت کند

 

سوی مادر آ که تیمارت کند

( 330)مهر جاهل را چنین دان ای رفیق

 

کژ رود جاهل همیشه در طریق

( 331)روز شه در جست و جو بیگاه شد

 

سوی آن کمپیر و آن خرگاه شد

( 332)دید ناگه باز را در دود و گرد

 

شه برو بگریست زار و نوحه کرد

کمپیر زن : یعنی زن پیر، فرتوت.

تتماج:

تُتماج: (ترکى) نوعى آش که با دوغ یا کشک پزند. آشی است که از آرد ودانه های گیاهی می پخته اند.

پایک: پاى ک (که افاده ترحم کند).

بساز: آراسته، درست.

بى‏گاه شدن: دیر شدن، به پایان رسیدن. (از بام تا شام در جست و جوى باز بود).

( 325) دین مثل آن بازى نیست که از شاه گریخت و نزد پیر زن فرتوتى رفت که مشغول آرد بیختن بود. ( 324) تا براى بچه‏هاى خود کماج بپزد همین که آن باز خوش خط و خال و نجیب را دید. ( 326) پایش را بست و پرش را با قیچى کوتاه کرده ناخنش را چید و براى خوراک کاه در جلوش ریخت‏. ( 327) گفت معلوم است نزد اشخاص نااهل بوده‏اى که از تو توجه نشده ناخنت دراز گشته و پرهایت بى‏اندازه بلند شده‏. ( 328) دست نااهل بیمارت مى‏کند پیش ما بیا تا تیمارت کنیم‏. ( 329) مهربانى جاهل این طور است و همیشه راه کج مى‏رود. ( 331) شاه همه روز را تا شب مشغول جستجوى باز بود تا بخیمه آن پیر زن رسیده‏. ( 332) ناگاه باز را دید در میان دود و گرد با ناخن چیده و پر مقراض شده از دیدن آن حال متأثر شده و گریست‏.

مَثل انسان‌های دین گریز، مَثل باز شکاری است که از محضر دین و دیانت و از بهشت معرفت الهی، می‌گریزد و به سوی خانهْ پیرزنی فرتوت پناهنده می‌شوند و خود را در دستان گندهْ پیر دنیا اسیر می‌کنند و دل‌سوزی‌های نابخردانه کمپیر دنیای پست او را مسخ کرده است و همهْ هویت انسانی الهی او را از او، می‌ستاند و پر و بالی که با او می‌توانست به اوج ملکوت پرواز کند، در دو دم قیچی تیز و بی‌رحم کمپیر روزگار شکسته و بریده می‌شود و این سزای انسانی است که از اصحاب بهشت و بهشتیان می‌گریزد و به دوزخ این جهانی روی می‌آورد. همچنین از این ابیات این معنی فهمیده می شود که:اگر نااهل را علمى که شایستگی آن را ندارد به دست آید در امر سازندگی به کار نگیرد و پندارد که حق آن علم را گزارد. چنان که پیر زن بال و ناخن باز را برید. على (ع) در باره چنین عالمان فرماید: «پس میان مردمان به داورى نشیند و خود را عهده‏دار گشودن مشکل دیگرى بیند. و اگر کار سر بسته‏اى نزد او ببرند تُرَّهاتى چند از رأى خود آماده گرداند و آن را صواب داند». [2]



[1] - کشف المحجوب هجویری، ص8، چاپ ژوفسکی

[2] - (نهج البلاغه، خطبه 17)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 219 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402904 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]