( 356)احمدا خود کیست اسپاه زمین |
|
ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین |
( 357)تا بداند سعد و نحس بیخبر |
|
دور تست این دور نه دور قمر |
( 358)دور تست ایرا که موسی کلیم |
|
آرزو میبرد زین دورت مقیم |
( 359)چونکه موسی رونق دور تو دید |
|
کاندر و صبح تجلی میدمید |
( 360)گفت یا رب آنچه دور رحمت است |
|
آن گذشت از رحمت، آنجا رویت است |
( 361)غوطه ده موسی خود را در بحار |
|
از میان دورهْ احمد بر آر |
( 362)گفت یا موسی بدان بنمودمت |
|
راه آن خلوت بدان بگشودمت |
( 363)که تو زآن دوری درین دور ای کلیم |
|
پا بکش زیرا دراز است این گلیم |
ماه بین بر چرخ و بشکافش جبین:اشاره دارد به آیهْ شریفهْ« اقتربتِ الساعةُ وانشقَّ القمر»[1]
سعد و نحس: خوب و بد، مبارکى و شومى، که منجمان براى برخى ستارگان مىپنداشتند.
و سعد و نحس در این بیت مقصود کسانىاند که معتقد به سعد و نحس ستارگان و اثر آنها در زمین و زمینیاناند.
دَور قمر: آخرین دور هفت سیاره است و دور هر سیاره را هفت هزار سال دانند. هزار سال به خودى خود و شش هزار سال به مشارکت شش سیاره دیگر، و دور آدم آغاز دور قمرى است. و گفتهاند در پایان این دور قیامت آغاز شود و این دور دور نحوست و بلاست.
موسى کلیم و دور پیغمبر (ص): اشارت است به حدیثى که در تفسیر ابو الفتوح آمده است، و خلاصه آن اینکه: «چون موسى الواح را گرفت، پروردگار فرمود بستان و محافظت کن و چنان ساز که بر دوستى محمد (ص) پیش من آیى، موسى پرسید: محمد (ص) کیست؟ گفت: بر گزیده من است از جمله خلقان. موسى پرسید: هیچ اُمّت از اُمّت او فاضلتر هست؟ گفت: فضل امّت او بر دگر امّتان چنان است که فضل من بر خلقانم. موسى گفت: کاشکى من ایشان را بدیدمى. گفت: ایشان را نبینى و اگر خواهى تو را آوازشان بشنوانم. گفت: خواهم. حق تعالى فرمود تا امّت محمد (ص) از اصلاب جواب داد». [2]
در این معنى میبدى را تعبیرى لطیف است در تفسیر «سُبحانَ الَّذِى أَسرَى بِعَبْدِهِ»: دیگر معنى آن است که تا کرامت مصطفى و شرف وى بر خلق عالم جلوه کند و تا عالمیان بدانند که مقام وى مقام ربودگان است بر بساط صحبت، نه مقام روندگان در منزل خدمت... نبینى که موسى را گفت: «جاءَ مُوسى لِمِیقاتِنا» و مصطفى را گفت: «أسرَى بِعَبْدِهِ» موسى آینده است به خویشتن رونده، محمد (ص) برده است از خود ربوده.[3]
پا کشیدن: به معنى دراز کردن پا آمده است نیز به معنى واپس رفتن و عقب کشیدن:
مجو بالاتر از دوران خود پاى مکش بیش از گلیم خویشتن پاى
(نظامى، خسرو و شیرین، ص 187)
سر بر آور از گلیمت اى کلیم پس فرو کن پاى بر قدر گلیم
(منطق الطیر، ص 21)
( 356) اى احمد سپاه زمین چیست؟ جبین ماه را در آسمان بشکاف . ( 357) تا ماه که سعد و نحس بدون خبر مردم در جهان ظاهر مىکند بداند که اکنون دور تو است نه دور قمر . ( 358) آرى دور دور تو است حضرت موسى آرزو مىکرد که کاش زندگى خود را در این دور مىگذرانید. ( 359) وقتى حضرت موسى بر رونق دور تو آگاه شد که صبح تجلى در آن خواهد دمید. ( 360) عرض کرد خداوندا این چه دور رحمتى است؟ این دور دیگر از رحمت بالا رفته و برؤیت و دیدار رسیده است. ( 361) بار الها موسى خود را در دریاى زمان غوطه داده از دور احمد بیرون آر تا در آن زمان زندگى کند. ( 362) از حضرت رب العزت خطاب رسید که اى موسى درب این خلوت را براى تو از این جهت گشوده و نشان دادم. ( 363) که تو در این دور از دوران احمد بسى دور هستى و نتوانى به آن رسید.
مولانا میگوید: قدرت همه انبیا فرع قدرت پیامبر اسلام است. قدرت حق میتواند هر آفریدهای را به کارهای خارقالعاده توانا کند. قدرت همه انبیا بازتاب قدرتی است که پروردگار به رسولالله(ص) داده است. مولانا میگوید: ماه در آسمان بزرگتر از ستارههای دیگر دیده میشود و ممکن است که این ستارههای سعد و نحس، ماه را سرور و پادشاه خود بدانند. تو ماه را بشکاف تا این ستارهها که خود از سعد و نحس بودن هم بیخبرند؛ ببینند که دور دور توست. مضمون این سخن برگرفته از آیهْ شریفهْ قرآن است: « اقتربتِ الساعةُ وانشقَّ القمر» این آیهْ به معجزهْ معروف پیامبر در شکافتن ماه اشاره دارد. «تجلی»، یعنی جلوهکردن پروردگار بر بندگان که موسی چنین سعادتی را نداشت و جواب {لن ترانی} شنید، اما محمد (ص) در معراج به پیشگاه حق بار یافت و از مرتبهْ رحمت پیش رفته و به کمال قربت رسیده است: «فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى»:تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود؛[4] مولانا میگوید: پروردگار از موسی دلجویی میکند: من راه روزگار محمد را به این دلیل به تو نشان دادم که تو یکی از مردمان آن روزگاری که در این روزگار به جهانت آوردهام، اما نمیتوانی به آن دوران برسی. این گلیم از پای تو درازتر است. امّت او نیز دور بهترین امّتان است که «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ » [5] موسى (ع) چون کرامت محمد و دور او را دید گفت: پروردگارا، دور محمد (ص) از دور رحمت گذشته است، دور رؤیت قدرت و عظمت توست و دور کمال و رسیدن به قرب حضرت تو. و آرزو کرد تا خدا او را به دریاهاى رحمت خود برد و غوطه دهد و در دور احمدش ظاهر گرداند.
[1] - سوره قمر، ایه 1
[2] - مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى (ص 45)
[3] - (لطایفى از قرآن کریم، ص 185)
[4] - نجم،ایه9
[5] - سورهْ آل عمران،آیه 110
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |