( 364)من کریمم نان نمایم بنده را |
|
تا بگریاند طمع آن زنده را |
( 365)بینی طفلی بمالد مادری |
|
تا شود بیدار و وا جوید خوری |
( 366)کو گرسنه خفته باشد بیخبر |
|
وآن دو پستان میخلد زو مهر در |
( 367)کنت کنزاً رحمة مخفیة |
|
فابتعثت امة مهدیة |
( 368)هر کراماتی که میجویی به جان |
|
او نمودت تا طمع کردی در آن |
( 369)چند بت بشکست احمد در جهان |
|
تا که یا ربگوی گشتند امتان |
( 370)گر نبودی کوشش احمد، تو هم |
|
میپرستیدی چو اجدادت صنم |
( 371)این سرت وا رست از سجدهْ صنم |
|
تا بدانی حق او را بر امم |
زنده: کسی است که جان او به معرفت حق یا به عشق زنده است. خداوند چنین زندهای را به خود امیدوار میکند، میگریاند و به مراد هم میرساند.
دَرّ: دوشیدن.
میخلد زو بهر دَرّ : یعنی پستان مادر برای شیر دادن کودک، سوزن سوزن میشود.
خور: خوردنى، خوراک.
کُنتُ کَنزاً: برگرفته است از عبارتى که حدیثش دانستهاند « کُنتُ کَنزاً مَخفِیّاً فَأحبَبتُ أن اُعرَفَ فَخَلَقتُ الخَلقَ لِکَى اُعرَفَ: گنجى پنهان بودم، دوست داشتم شناخته شوم آفریده را خلق کردم تا شناخته شوم.» بعضى آن را حدیث قدسى دانستهاند و بعضى گویند سند درستى ندارد و در ضبط آن نیز عبارتها یکسان نیست.[1]
اِبتَعَثتُ: بعث و ابتعاث به یک معنى است. (من گنج رحمت پنهانى بودم پس امت هدایت شدهاى را بر انگیختم).
اُمَّتِ مَهدِیّه: اُمّت پیغمبر آخر زمان. چنان که در قرآن است: « کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ.»[2] و مىتوان گفت مقصود شخص رسول اکرم (ص) است چنان که در قرآن کریم[3] ابراهیم (ع) «امّت» خوانده شده است.
کرامات: جمع کَرامة: مَکرُمَت، بخشش. آن چه از جانب حق به بنده رسد.
کراماتی: همان کارهای خارقالعاده و معجزهآسای مردان حق است.
هر شکار و هر کراماتى که هست از براى بندگان آن شه است
نیست شه را طمع بهر خلق ساخت این همه دولت خنک آن کو شناخت
آن که دولت آفرید و دو سرا مُلک و دولتها چه کار آید و را
3143- 3141 / د /1
صَنَم: بت.
( 364) من کریم هستم نان بینندگان نشان مىدهم تا طمع نان آنها را بگریه اندازد و حس طلب در آنها بیدار شود. ( 365) مادر بینى طفل خود را مالش مىدهد تا بیدار شده شیر بخورد. ( 366) طفل با حال گرسنگى بخواب رفته و بىخبر خوابیده پستان مادر از مهر مىخلد و او را وادار مىکند که طفل خود را بیدار نموده شیر دهد. ( 367) من گنج رحمت پنهانى بودم و امتى بوجود آوردم قابل هدایت. ( 368) هر کرامتى را که از جان ودا، بجویى و طالب آن هستى اول او نشانت داده پس از آن تو خواستهاى. ( 369) احمد بتها شکست تا امت او یا رب گو شده و خدا پرست گردیدند. ( 370) اگر کوشش احمد(ص) نبود تو نیز مثل اجدادت بت پرست بودى. ( 371) سر و پیشانى تو از سجده بت معاف گردید تا حق او را بر امتان درک کنى.
مولانا بسیار زیبا کشش الهی را به رفتار مادر با کودکِ شیرخوار تشبیه میکند؛ مادری مهربان که دماغ کودک را میمالد تا بچه از خواب بیدار شود و غذا بخورد. حضرت باریتعالی به اقتضای رحمت واسعه، بههر یک از بندگان خود به قدر استعداد و قابلیتاش افاضهْ رحمت و افادهْ موهبت میکند. مولانا اساس و بنیان آفرینش را برمبنای رحمت و محبّت حضرت حق میداند و به این حدیث شریف اشاره میکند که پروردگار فرمود: من گنج مخفی بودم و میخواستم که شناخته شوم، به همین منظور خلق (انسان) را آفریدم. همچنین منظور مولانا ازاین ابیات این است که: نتیجهْ کشش پروردگار، هدایت بندگان و شناخت پروردگار است، شناخت ما به خدا و گرایش ما به او نیز مرهون زحمات و بتشکنیهای پیامبران است و بایست قدر این ارزش الهی را دانست. اگر کوششها و بت شکنیهای آن حضرا ت و نیز جانفشانیهای پیامبر(ص) در راستای دین حنیف نبود، ما هم مانند پدرانمان بتپرست بودیم. پس ما مرهون مجاهدتهای رسولالله(ص) هستیم و باید ارزش این لطف و عنایت ویژهْ الهی را در ارسال رسل و انبیا بدانیم و سپاسگزار باشیم.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |