بر آزار و درد بایدت تحمل نمود و گرنه هرگز خرسند نخواهى بود . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی (70)
سه شنبه 93 مهر 22 , ساعت 10:35 صبح  

 ( 577)هر نبیّی گفت با قوم از صفا

 

من نخواهم مزد پیغام از شما

( 578)من دلیلم حق شما را مشتری

 

داد حق دلالیم هر دو سری

( 579)چیست مزد کار من دیدار یار

 

گرچه خود بوبکر بخشد چل هزار

( 580)چل هزار او نباشد مزد من

 

کی بود شِبه شَبَه دُُرّّ عدن

( 581)یک حکایت گویمت بشنو بهوش

 

تا بدانی که طمع شد بند گوش

( 582)هر که را باشد طمع الکن شود

 

با طمع کی چشم و دل روشن شود

( 583)پیش چشم او خیال جاه و زر

 

هم‌چنان باشد که موی اندر بصر

( 584)جز مگر مستی که از حق پر بود

 

گرچه بدهی گنج‌ها او حر بود

( 585)هر که از دیدار برخوردار شد

 

این جهان در چشم او ُمردار شد

( 586)لیک آن صوفی ز مستی دور بود

 

لاجرم در حرص او شب کور بود

( 587)صد حکایت بشنود مدهوش حرص

 

در نیاید نکته‌ای در گوش حرص

من نخواهم مزد پیغام: برگرفته است از قرآن کریم در آیه‏هاى بسیاریاز جمله آیه شریفهْ «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى‏[1]

دَلیل: راهنما.

حق شما را مشترى: برگرفته است از آیه «إِنَّ اَللَّهَ اِشْتَرى‏ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ: خدا خریده است از مؤمنان جانها و مالهاى آنان را که از آنان باشد بهشت».[2]

داد حق دلاّلیم: برگرفته است از قرآن کریم.[3] پاسخ پیمبران به منکران که مزد ما با خداست. و از شما مزدى نمى‏خواهیم.

هر دو سرى: دو سر خرید و فروخت. دلاّلى دو سره آن است که دلاّلان هم از خریدار و هم از فروشنده چیزى ستانند. پیغمبران مزد هر دو سر را از خدا مى‏گیرند.

چل هزار: ابو بکر بازرگان بود چون پیغمبر (ص) مبعوث شد، بدو گروید. چهل هزار درهم داشت آن درهمها را در راه تقویت مسلمانان هزینه کرد و با پنج هزار درهم به مدینه آمد و در مدینه چنان کرد که در مکه.[4]

مردار شدن: اِشارت است به جمله «الدنیا جیفه و طلابها.[5]» و در سخن امیر مؤمنان (ع) است «و إیاک أن تَغتَرَّ بما تَرى مِن إخلادِ اهلها وَ تَکالُبِهِم عَلَیها»[6]

 آن صوفى: صوفى که به خانقاه رفت.اشاره به داستان گذشته دارد.

مستی: یعنی مستی از عشق حق است که هر که چنین مستی ندارد، حرص دنیا او را از مشاهدهْ حقیقت باز می دارد.

مدهوش حرص: یعنی حریص.

گوشِ حِرص: اضافه استعارى است، یعنی گوش ظاهری که فقط امور این دنیا ومسائل این دنیا را می شنود.

هر پیامبری، بدون طمع‌ورزی بود که توانست مسئولیت ارشاد و تعلیم و هدایت خلق را عهده‌دار شود و به مردم اعلان کند: ای مردم! از شما مالی نخواهم که مزد مرا خدا تعهد کرده است: «وَیَا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَکِنِّیَ أَرَاکُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ»:اى قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشى از شما نمى‏طلبم؛ اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آورده‏اند، (بخاطر شما) از خود طرد نمى‏کنم؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود؛) ولى شما را قوم جاهلى مى‏بینم![7] من راهنما هستم و خدا مشتری شما؛ حق‌تعالی، حق دلالی مرا دو جانبه داده است. این کلام، از مضمون آیه 111 سورهْ توبه گرفته شده است که خداوند مال و نفس مؤمنان را خریدار است و به آنها که در راه او مال و جان انفاق کنند، بهشت را خواهد داد. مولانا مزد خدایی و رفتن به بهشت را این‌گونه تفسیر می‏کند: منظور، دیدار حق و رسیدن به اوست و می‌گوید: در برابر دیدار حق، ثروت چهل‌هزار دیناری که ابوبکر در راه اسلام صرف کرد، مانند "شبه" در مقایسه با مروارید عدن است. مولانا می‏گوید: طمع و آز، گوش هوش انسان را می‌بندد؛ هرکسی که به این صفت رذیله دچار شود، زبانش به هنگام سخن‌ گیر می‏کند و با بودن میل به طمع، کی چشم و گوش انسان روشن می‏شود. خیال خام در مورد جاه و مال، مانند مویی است که در چشم آزمند می‏روید که بسیار آزار دهنده یا کشنده است، مگر آن‌کسی که از عشق خدا سرشار و سرمست باشد. اگر گنج‌های دنیا را هم به او بدهند، باز بندهْ جاه‌ و زر نمی‏شود. او آزاده‌ای است که اسیر آنها نمی‏شود. هرکس که از دیدار الهی بهره‌مند شد، در چشم او این دنیا با همه فریبندگی‌اش، مُرداری بیش نیست. ولی آن صوفی مقلد، از مستی شراب الهی دور و بیگانه بود؛ به همین جهت، او شب‌کور بود؛ یعنی به سبب حرص، چشمانش در شب دنیا قادر به دیدن جمال حق نبود. پس هرکس از عشق حق، مستی ندارد، حرص دنیا او را از مشاهده حقیقت باز می‏دارد. هرکس که از دعوت و ضیافت حق تعالی، بیگانه و از غذای روحی و معنوی، دور باشد، گدا سیرتی است که هرچه داشته باشد، باز چشمش دنبال مال دیگران است.



[1] - آیات: 23 شورى،51 هود 57 فرقان 109، 127، 145، 164، 180 شعراء 86 ص .

[2] - سوره توبه، آیه111

[3] - (در سوره‏هاى فرقان، شعراء، ص)

[4] - (مآخذ: صحیح مسلم، صفة الصفوة)

[5] - احادیث مثنوى، ص 216

[6] - (نهج البلاغه، نامه 31)

[7]. سوره هود، آیهْ 29.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 208 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401320 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]