( 640)اَستَعیذُ الله مِن شیطانه |
|
قد هلکنا آه من طغیانه |
( 641)یک سگ است و در هزاران میرود |
|
هر که در وی رفت او او میشود |
( 642)هر که سردت کرد میدان کودر اوست |
|
دیو پنهان گشته اندر زیر پوست |
( 643)چون نیابد صورت آید در خیال |
|
تا کشاند آن خیالت در وبال |
( 644)گه خیال فرجه و گاهی دکان |
|
گه خیال علم و گاهی خان و مان |
( 645)هان بگو لا حولها اندر زمان |
|
از زبان تنها نه، بل کز عین جان |
أستَعِیذُ اللَّه...: پناه مىبرم به خدا از شیطان ،ما تباه شدیم از سرکشى و نا فرمانی شیطان، ویا از نافرمانی که در ما پدید می آورد.
در هزاران مىرود: برگرفته است از حدیث «إنَّ الشَّیطانَ یَجرِى مِن بَنِى آدَمَ مَجرَى الدَّمِ: همانا شیطان در رگهاى آدمى جریان دارد چنان که خون.» [1] و نیز حدیث «إنَّ الشَّیطانَ یَدخُلُ بَینَ ابنِ آدمَ وَ نَفسِه» [2]و در سخن امیر مؤمنان (ع) است که «پس آن چه مىدیدند شیطان بدیشان مىنمود، و آن چه مىگفتند سخن او بود. به راه خطاشان برد و زشت را در دیدهشان آراست شریک او شدند و کردند و گفتند، چنان که او خواست.»[3]
چون نیابد صورت: اگر چیزى را نیابد که آن را در دیده زیبا نمایاند یا اگر در صورت چیزى (از مال و زن و دیگر وسیلهها) در نیاید.
فُرجَه: گشایش، تفرج خاطر، آسودگى.
لا حول گفتن: به خدا پناه بردن. «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاَّ بِاللَّهِ العَلِىِّ العَظیِم» گفتن. شیطان با دامهایى که از زر و زیور، مقام و منصب، ملک و منال در راه آدمیان مىگسترد مردمان را مشغول مىدارد و آنان که پشت پا بدین نعمتها مىکنند و رو به خدا مىآرند هم در معرض وسوسه اویند. هر آدمى را شیطانى است چرا که آدمى از شر هواى نفس رها نیست و براى رهایى از گزند هوا، چارهاى نیست جز پناه بردن به خدا.
هرکه سردت کرد: یعنی هرکه سخنانی بگوید که تو را در راه خدا سرد کند و از شوق معرفت باز دارد، در درون چنین شخصی شیطان نفوذ کرده و شیطان در پوست او نهان شده است.
چون نیابد صورت: شیطان اگر بتواند بر تو ظاهر شود و به صورت شخصی با تو سخن میگوید؛ اگر نتواند، از راه خیالهای مختلف در تو نفوذ خواهد کرد.
( 640) از شیطان این زندان بخدا پناه مىبریم که بر اثر سرکشى این شیطان هلاک شدهایم. ( 641) این یک سگ است ولى بهزاران صورت در مىآید و بدرون هر کس رفت او سگ مىشود. ( 642) هر کس را که دیدى از معاشرتش سرد شدى بدان که آن در درون اوست و این دیو در زیر پوست پنهان شده. ( 643) چون نتواند در صورت کسى ظاهر شود در این خیال رخنه مىکند تا بوسیله خیال بپستى و بد بختیش بکشاند. ( 644) گاه خیال گشایش و گاهى دکان و زمانى دانش و گاهى خانمان و مال و جاه. ( 645) لا حول بگونه با زبان بلکه با جان و دل تا شاید ایمن شوى.
مولانا انواع خیالات شیطانی را مَثل میزند: خیال تفرّج و گشت و گذار، خیال دکان و کار و کسب. و اما تو در برابر هر جلوه یا خیال شیطانی «لاحول ولا قوة الا بالله» را بگو و از صمیم قلب بگو.
[1] - (المعجم المفهرس، از بخارى، مسلم، سنن ابو داود، سنن ابن ماجه، سنن دارمى، مسند احمد)
[2] - (المعجم المفهرس)
[3] - (نهج البلاغه، خطبه 7)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |