اهمیّت خوش خویی
( 813)من ندیدم در جهان جُست و جُو |
|
هیچ اهلیّت به از خوی نکو |
( 814)انبیا را واسطه زان کرد حق |
|
تا پدید آید حسدها در قلق |
( 815)زآنکه کس را از خدا عاری نبود |
|
حاسد حق، هیچ دیاری نبود |
( 816)آن کسی کش مثل خود پنداشتی |
|
زان سبب با او حسد برداشتی |
( 817)چون مقرر شد بزرگی رسول |
|
پس حسد ناید کسی را از قبول |
جهان جست و جو: به مناسبت بیت بعد بهتر است آن را «آزمایش» معنى کرد و نیز مىتوان جست و جو را به معنى کوشش و به دست آوردن یا جهان کسب و تلاش گرفت.
اهلِیَّت: در خورى، شایستگى.
خوى (خلق): ملکهاى است نفسانى که منشأ صدور افعال است از نفس، و «خلق» نزد بعض صوفیه اصل تصوف است. قشیرى از ابو عبد الرحمن سلّمى، و از ابو على دقاق آرد: خداى تعالى پیمبر خود را به خصلتها مخصوص داشت و هیچ یک از خصلتهاى او را چون خلق او نستود که فرمود: « وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ.» (قلم، 4) و در حدیث آمده است «خَیرُ ما اُعطِىَ النّاسَ خُلقٌ حَسَنٌ.»: بهترین چیزی که به مردم داده شد، خوش خویی است.[1]
قَلَق: در لغت «اضطراب» است لکن در این بیت به معنى شکافتن، زیر و زبر شدن، و آزمایش گردیدن است چنان که فرمودهى امیر مؤمنان (ع) است «وَ لَتُساطُنَّ سَوطَ القِدرِ حَتَّى یَعُودَ أسفَلُکُم أَعلاکُم: چون دیگ افزار که در دیگ ریزند زیر و زبر مىشوید تا فرودین شما بالا آید.»[2]
دَیّار: خداوند خانه، ساکن خانه، باشنده. و در این بیت به معنى کس، فرد، و یکى است.
خداوند پیمبران را میان خود و مردم واسطه گرداند تا مردم آزموده شوند و حسودان آشکار گردند.
حق فرستاد انبیا را با ورق تا گزید این دانهها را بر طبق
284 / د /2
( 813) من آن چه جستجو کردهام بهتر از خوش خویى اهلیتى ندیدهام .( 814) خداى تعالى انبیا را از این جهت بخود نسبت داده و واسطه خود و خلق قرار داد که ارکان حسد را متزلزل سازد. ( 815) زیرا کسى از اطاعت خدا عار نداشت و هیچ کس بخدا حسد نمىبرد. ( 816) زیرا انسان کسى را که مثل خود پندارد بر او حسد مىبرد و از اطاعت او ننگ دارد. ( 817) چنان که وقتى بزرگى حضرت رسول مسلم شد دیگر حسدها همه تمام شد و همگى فرمان بردارش شدند .
مولانا میگوید: در جهان سعی و تلاش، هیچ شایستگی و لیاقتی را بهتر از نیکخویی و اخلاق خوب ندیدم . در این ابیات مولانا نظر به خلق نیکوی انبیا و حسد دشمنان آنها دارد و میگوید: فرستادن پیامبران، انسانهای مدعی را دچار پریشانی و قلق کرده است و آنها در این قلق، حسد خود را آشکار میکنند. زیرا میپندارند که پیامبر هم بشری مانند آنهاست و خود را با او قیاس میکنند. اگر کسی برتری پیامبران را بپذیرد و به آنها معتقد شود، حسادت نمیکند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |