هرگاه کسی را دیدید که به وی زهد دردنیا و کم گویی عطا شده، بدو نزدیک شوید که حکمت القامی کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتر دوم(102)
یکشنبه 93 آذر 2 , ساعت 12:46 عصر  

اختلاف مراتب در قابلیت‏ها و استعداد‏های سالکان

( 830)آتشی کاصلاح آهن یازر است

 

کی صلاح آبی و سیب‌تر است

( 831)سیب و آبی خامی‌ای دارد خفیف

 

نی چو آهن تابشی خواهد لطیف

( 832)لیک آهن را لطیف آن شعله‌هاست

 

کو جذوب تابش آن اژدهاست

( 833)هست آن آهن فقیر سخت‌کش

 

زیر پتک و آتش است او سرخ و خوش

( 834)حاجب آتش بود بی‌واسطه

 

در دل آتش رود بی‌رابطه

( 835)بی‌حجاب، آب و فرزندان آب

 

پختگی ز آتش نیابند و خطاب

( 836)واسطه دیگی بود یا تابه‌ای

 

همچو پا را در روش پاتابه‌ای

( 837)یا مکانی در میان تا آن هوا

 

می‌شود سوزان و می‌آردبه‌ ما

( 838)پس فقیر آن است کو بی‌واسطه است

 

شعله‌ها را با وجودشرابطه است

اِصلاح: (مصدر مبنى از براى فاعل) اصلاح کننده، به ساز آورنده.

صَلاح: مناسب، در خور.

آبى: به، بهى.

خَفیف: کم، اندک.

جَذوب: کشنده.

فقیر: فقیر یا درویش در نزد صوفیه تعریفهاى گونه‏گون دارد که مى‏توان همه را به یک معنى بر گرداند: آن که همه چیز را در خدا فانى کرده است. نیازمند حضرت حق و بى‏نیاز از اسباب.

          کارِ درویشى وراى فهمِ توست             سوى درویشى بمَنگر سُست سُست‏

          ز آن که درویشان وراى ملک و مال             روزیى دارند ژرف از ذو الجلال‏

2353- 2352/ د / 1

سخت کَش: سختى کشنده، که تحمل ریاضت فراوان کند، که تاب مقاومت بسیار دارد.

حاجب: مانع، باز دارنده. در این بیت به معنى باز دارنده آتش از دیگر چیز به وسیله خود.

فرزندان آب:به معنای میوه‏هاست.

تابه: تاوه: آن چه براى پختن یا گرم کردن چیزى روى آتش نهند.

پا تابه: پاى تابه. پارچه‏اى ستبر که مسافران براى دفع سرما چند لایه به پا مى‏پیچیدند.

ما: بعضى شارحان ضمیر جمع گرفته‏اند و مقصود ساکنان زمینى را دانسته‏اند هر چند نادرست نیست لیکن مخفف «ماء» (آب) بهتر مى‏نماید. چنان که مى‏دانیم طبیعى‏دانهاى قدیم کره هوا را فاصل میان کره آتش و آب مى‏دانستند. کره هوا سبب مى‏شود که گرمى کره آتش کمتر گردد و آن گاه به کره آب رسد.

( 830) بلى آتش که براى اصلاح آهن یا زر لازم است کى شایسته اصلاح سیب تر یا به خالص است‏. ( 831) سیب و به یک آتش ملایم و حرارت خفیفى لازم دارد نه آتشى که با آن آهن را اصلاح مى‏کنند. ( 832) ولى براى آهن شعله‏هاى آتش تند مطابق طبع است که چون نفس اژدها است و آهن آن را بخود جذب مى‏کند. ( 833) آهن آن فقیر جور کشى است که زیر پتک و آتش رنگش سرخ شده و خوش است‏. ( 834) بدون هیچ واسطه‏اى با آتش سر و کار دارد و خود را بى‏مهابا در دل آتش جاى مى‏دهد. ( 835) ولى آب و چیزهایى که از جنس آب بوده یا از آن ساخته شده و ترکیب یافته‏اند بدون یک حجاب و واسطه‏اى نمى‏توانند بوسیله آتش پخته شده یا از آن استفاده نمایند. ( 836) و چون پا که همواره در راه رفتن محتاج بکفش است آنها هم براى گرم یا پخته شدن به دیگ یا تابه احتیاج دارند. ( 837) یا محتاج به فضایى هستند که میان آنها و آتش فاصله باشد و هواى آن فضا (که تنور نامیده مى‏شود) از آتش گرم شده و بوسیله آن نان بر آمده و پخته شود. ( 838) پس فقیر کسى است که واسطه ندارد و شعله‏هاى سوزان با وجودش رابطه مستقیم دارند .

از این‌جا مولانا به اختلاف مراتب در قابلیت‏ها و استعداد‏های سالکان اشاره می‏‏کند و طبق اسلوب پسندیدهْ خودـ تمثیلی‌ـ می‏‏گوید: رابطه نورحق با شایستگی‏های ما مثل رابطهْ حرات با اشیای گوناگون است. برای نرم‌کردن آهن حرارت یک کوره لازم است اما سیب و به، که روی درخت است برای رسیده‌شدن این مقدار حرارت نمی‏‏خواهد. آن شعله‏های سوزان برای آهن آزار‌دهنده نیست، بلکه لطیف است و آهن آن مقدار حرارت را به آسانی جذب می‏‏کند. آن کسی که از همهْ تعین‏ها و خودبینی‏ها عاری و خالی است، مانند آن آهن تابِ پُتک و حرارت کورهْ ریاضت را دارد. مولانا می‏‏گوید: سالکانی که در مراتب پایین‌تری قرار دارند، بی‌واسطهْ انسان کامل نمی‏‏توانند به آتش عشق الهی درآیند. آنها مانند آب هستند که باید حرارت آتش را با واسطهْ دیگ و یا تابه دریافت کنند یا در محیطی واقع شوند که گرمی آتش را بگیرد و آب در آن گرم شود.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 9 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401635 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]