مصاحبت با شریران، شرّ نصیب [انسان] می کند، همان گونه که باد، بر اثر گذر از جای متعفّن، بد بو می شود . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتر دوم(108)
یکشنبه 93 آذر 2 , ساعت 12:57 عصر  

( 890)گفت: اکنون عیب‌های او بگو

 

آن‌چنان که گفت او از عیب تو

( 891)تا بدانم که تو غم‌خوار منی

 

کدخدای ملکت و کار منی

( 892)گفت ای شه من بگویم عیب‌هاش

 

گرچه هست او مر مرا خوش خواجه‌تاش

( 893)عیب او مهر و وفا و مردمی

 

عیب او صدق و ذکا و همدمی

( 894)کمترین عیبش جوانمردی و داد

 

آن جوانمردی که جان را هم بداد

( 895)صد هزاران جان خدا کرده پدید

 

چه جوانمردی بود کآن را ندید

( 896)ور بدیدی کی به جان بخلش بدی

 

بهریک جان کی چنین غمگین شدی

کدخدا: در اصل به معنى خانه خدا ، پیش کار، کارگزار، صاحب اختیار.

صد هزاران جان: استعاره از رتبتها و درجتهاى عالى است که خدا براى شهیدان مقرر داشته که « فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اَللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ: شادند بدان چه خدا به آنان داده است از فصل خود و بشارت مى‏دهند به آنان که بدانها نپیوسته‏اند.»[1] و نیز حدیث «إنَّ فِى الجَنَّةِ مائةَ دَرَجَةٍ أعَدَّهَا اللَّهُ لِلمُجاهِدینَ فِى سَبِیلِ اللَّهِ ما بَینَ الدَّرَجَتَینِ کَما بَینَ السَّماءِ وَ الأَرضِ: در بهشت صد درجه است که خدا براى مجاهدان در راه خدا آماده ساخته ما بین هر درجه و درجه دیگر مانند مسافت آسمان و زمین است.» [2]

جوانمرد:کسی است که جان حیوانی وزندگی مادی خود را فدای دیگران می کند، زیرا نیک می داند که روح انسانی و روح الهی پایدار است.

( 890) پادشاه بغلام گفت همچنان که رفیقت عیبهاى تو را گفت تو نیز عیبهاى او را بگو .( 891) تا بدانم که تو خیر خواه من بوده و آن چه لازم است و صلاح ملک من است مى‏گویى‏. ( 892) گفت اى پادشاه اگر چه او براى من همکار و هم قطار خوبى است ولى عیبهاى او را مى‏گویم‏. ( 893) عیب‏هاى او مهر و وفا انسانیت و صدق و صفا و زیرکى و هم دمى است‏. ( 894) کمترین عیبش جوانمردى است بطورى که در این راه از جان خود هم مى‏گذرد. ( 895) خداى تعالى صد هزاران جان بخشیده است کسى که آن را آشکار نبیند چه جوانمردى است‏. ( 896) اگر مى‏دید کى از جان مضایقه مى‏کرد و بخل مى‏ورزید و براى یک جان چگونه غمگین مى‏شد .

شاه به آن غلام نیک‌خو گفت: "اینک از عیب‏های رفیقت بگو، همان‌طور که او عیب‏های تو را باز گفت. غلام گفت: شاها! من عیب‏های او را بگویم. اگر چه آن غلام برای من رفیق و همتای خوبی است. عیب آن غلام، مهربانی و وفاداری و مردم‌داری و راست‌گویی و هوشیاری و سازگاری است. کمترین عیبش، جوان‌مردی و دادگری اوست، او جوان‌مردی است که اگر اقتضا کند، از جان خود نیز می‌گذرد.

حق‌تعالی صدها هزار جان پدیدآورده، آن‌کس که این را نبیند چه جوان‌مردی؛ یعنی خداوند در پاداش آن جانی که او فدا می‌کند، صدها هزار جان به او می‌بخشد. اگر کسی آن صدها هزار جان را می‏دید، کی برای دادن جان خود بخل و تنگ‌چشمی نشان می‏داد؟ و به خاطر از دست دادن یک جان، کی این‌گونه اندوهگین می‏شد؟



[1] - سوره آل عمران،آیه 170

[2] - (کنز العمال، ج 14، حدیث 39221)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 10 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401636 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]