هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتردوم(122)
جمعه 93 آذر 14 , ساعت 11:34 صبح  

مذمت از رذیله ریا

( 1020)در حدیث آمد که: تسبیح از ریا

 

همچو سبزهْ گولخن دان ای کیا

( 1021)پس بدان که صورت خوب و نکو

 

با خصال بد نیرزد یک تسو

( 1022)ور بود صورت حقیر و ناپذیر

 

چون بود خلقش نکو در پاش میر

سبزه گولخَن: سبزه‏اى که بر مزبله روید.

کیا: بزرگ.

تَسُو: معادل چهار جو در وزن، کنایه از اندک چیز،سکه کم ارزش.

ناپذیر: نادلخواه .

( 1020) در حدیث آمده که تسبیح و ذکر از روى ریا چون سبزه‏اى است که در گلخن روئیده باشد . ( 1021) پس بدان که صورت خوب با داشتن اخلاق بد یک پشیز ارزش ندارد . ( 1022) کسى که صورتاً دل پذیر نباشد اگر خلقش خوب بود باید در پاى او جان داد .

در ابیات پیشین سخن از دو غلام بود یکى گَنده دهان و نیکو سیرت و دیگرى خو برو و بد طینت. در ادامه مولانا به این نکته اشاره می کند که آن چه از آدمى داراى ارزش است و نزد خدا مقبول مى‏افتد خوى و خصلت نیکوست نه ظاهر آراسته. بسا زیبا روىِ زشت درون، و بسا نکو خوىِ به صورت ناموزون. آن چه نزد خدا پذیرفته گردد عملى است از روى دل و جان، و آن چه نزد او ناپسند است عبادت کردن براى خوشایند این و آن.

مولانا می گوید: ای بزرگوار! در حدیث آمده است: تسبیح و ذکر خدا از روی ریا، مانند سبزه‌زاری است در سرگین‌زار. پس این مطلب را خوب درک کن که صورت زیبا و نیکو با داشتن خوی و سیرت بد، پشیزی نمی‏ارزد. اگر صورت شخص زشت و ناپسند باشد، ولی خوی و سیرت خوبی داشته باشد، سزاوار است که در برابر او جان ببازی.

مقایسه صورت ظاهر و ارزش عالم معنا

( 1023)صورت ظاهر فنا گردد بدان

 

عالم معنی بماند جاودان

( 1024)چند بازی عشق با نقش سبو

 

بگذر از نقش سبو و آب جو

( 1025)صورتش دیدی ز معنی غافلی

 

از صدف دُرّی گزین گر عاقلی

( 1026)این صدف‌های قوالب در جهان

 

گرچه جمله زنده‌اند از بحر جان

( 1027)لیک اندر هر صدف نبود گهر

 

چشم بگشا در دل هر یک نگر

( 1028)کان چه دارد وین چه دارد می‌گزین

 

زآن‌که کم‌یاب‌است آن در ثمین

( 1029)گر به صورت می‌روی کوهی به شکل

 

در بزرگی هست صد چندان که لعل

( 1030)هم به صورت دست و پا و پشمتو

 

هست صد چندان که نقش چشم تو

( 1031)لیک پوشیده نباشد بر تو این

 

کز همه اعضا دو چشم آمد گزین

 

نَقشِ سَبو: هیأت و شکل آن یا شکلها که بر سبو کشند، و اینجا استعاره از زیبایى ظاهرى است. جسم.

آب: استعاره از حقیقت. گوهر آدمى. (از جسم بگذر و در جان منزل کن).

صَدَفهاى قَوالِب: اضافه مشبه به به مشبه، و مقصود جسمهاست.

بحر جان: وجود کلّى که هستى همه موجودات از اوست.

گهر: حقیقت انسانى.

ثمین: بها دار.

 ( 1023) و بدان که صورت ظاهر فانى شدنى است و معنى است که براى همیشه باقى خواهد ماند . ( 1024) تا چند با نقش سبو عشق بازى مى‏کنى از نقش سبو بگذر و آب طلب کن‏ . ( 1025) اگر صورت صدف را دیده و از معنى آن غافلى از آن صدف چشم بپوش‏ . ( 1026) این صدفها که قالب تن مردمان هستند اگر چه همگى از برکت دریاى جان زنده هستند . ( 1027) ولى در هر صدفى گوهر نیست چشم بگشا و در درون هر صدفى بنگر . ( 1028) و ببین درون هر یک چیست پس از آن انتخاب کن زیرا که گوهر قیمتى کمیاب است و در درون هر صدفى پیدا نخواهد شد . ( 1029) اگر بصورت نگاه کنى البته کوه هزاران برابر لعل است‏( 1030) و همینطور در عالم صورت دست و پا و تنه و پشم تو صد برابر چشم تو است‏. ( 1031) ولى واضح است که چشم گرامى‏تر از همه اعضاء بدن تو است‏ .

صورت ظاهری رو به فنا و نیستی می‏‏گذارد، ولی عالم معنا جاودانه است. در این ابیات کلمات: آب، دُرّ، معنا، جان، گهر، دُرّ ثمین و لعل همه اشاره به جنبهْ معنوی و روحانی دارند و در مقابل: نقش سبو، صورت، صدف و قوالب (جمع قالب به معنای تن) جنبه مادی و جسمی زندگی است. چشم با این‌که «نقش» است، عضوی است که دید دارد و به این دلیل سرآمد اعضای بدن است. مولانا در این‌جا مقایسهْ چشم را با اعضای دیگر، قرینه‌ای برای مقایسهْ صورت و معنا، صدف و مروارید، تن و جان و... قرارداده است. چشم مانند جنبهْ روحانی و معنوی ارزش بیشتری دارد. خلاصه همه موجودات، خاصه آدمیان، زنده به وجود حق‏اند. و هر یک از آن دریا درّى ومرواریدی در خود دارند و آن چه ارزشمند است گوهر انسانى است، نه زیباییهاى جسمانى. طالب باید در پى کسى باشد که این حقیقت در اوست نه در پى آن رود که پر هیاهوست.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 654 بازدید
بازدید دیروز: 528 بازدید
بازدید کل: 1401088 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]