( 1053)روح او با روح شه در اصل خویش |
|
پیش از این تن بوده هم پیوند و خویش |
( 1054)کار آن دارد که پیش از تن بدهست |
|
بگذر از اینها که نو حادث شدهست |
( 1055)کار عارفراست، کو نهاحول است |
|
چشم او بر کشتهایاول است |
( 1056)آنچه گندم کاشتندش و آنچه جو |
|
چشم او آنجاست روز و شب گرو |
روح او با روح شه...: برگرفته است از حدیث «الأَرواحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَما تَعارَف مِنها ائتَلَفَ وَ ما تَنَاکر مِنها اختَلَف: روحها سپاهیاناند فراهم. آن چه از آنها آشنا باشند با یکدیگر الفت گیرند و آن چه ناآشنا بودند از هم جدا شوند.»[1]
کار: اختیار قدرت، اثر.
آن که پیش از تن بدست: روح که به امر حق تعالى از دیگر عالم به تنها دمیده مىشود. و آن چه جسم و عوارض جسمانى است، پدید شده در این عالم است.
عارف: کسى که به نور حق مىبیند. کسى که چشم حقیقت بین دارد.
آن چه تو در آینه بینى عیان پیر اندر خشت بیند بیش از آن
پیر ایشاناند کین عالم نبود جان ایشان بود در دریاى جود
پیش از این تن عمرها بگذاشتند پیشتر از کشت بر برداشتند
پیشتر از نقش جان پذرفتهاند پیشتر از بحر دُرها سفتهاند
170- 167/ د / 2
أحوَل: دو بین. در این بیت کنایت از آن که تواناى دیدن حقیقت نباشد. ظاهر بین. که تنها توان درک عالم جسمانى را دارد.
کشتهاى اول: کنایه از مقدّرات الهى. آن چه در علم خدا گذاشته. آن چه خدا براى انسان مقدّر فرموده و سرانجام بدو خواهد رسید.
( 1053) گفتى روح او با روح شاه پیش از خلقت تن مربوط بودهاند . ( 1054) کار با آن جوهریست که پیش از این تن بوده و از اینها که بعداً حادث شده است باید بگذرى . ( 1055) چشم عارف همواره راستگو و واقع بین بوده و احول نیست چرا که او همواره نظرش بکشتههاى اولى است و از روى آن نتیجه و میوه را مىداند . ( 1056) چشم او متوجه او است که در هر مزرعه چه کاشتهاند و تخمى که پاشیده شده گندم است یا جو .
هستی ما پیش از آنکه در عالم تعین ظاهر شود و به قالب خاکی درآید، در علم الهی وجود دارد. این هستی خاکی، حادث و ناپایدار است، اما آن هستی، به هستی حق پیوسته و جاودانه است. آن هستی غیر مادی، وحدت دارد و آنچه در ازل آفریده شده، یکی است. در این عالم خاک، جلوههای گوناگون آن هستی است. کسانی که فقط دید این جهانی دارند، مثل آدم احول، یکی را دوتا و چندتا میبیند. عارفان، چشم به کشتههای ازلی دارند و در چشم آنها هرچه هست، یکی است. عارف، گندم و جو را جدا از یکدیگر و دو پدیده نمیداند؛ زیرا چشم به عالمی دوخته است که "پیش از این تن "وجود داشته است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |