نور غذای شهیدان
( 1089)آن غذای خاصگان دولت است |
|
خوردن آن بیگلو و آلت است |
( 1090)شد غذای آفتاب از نور عرش |
|
مر حسود و دیو را از دود فرش |
( 1091)در شهیدان یرزقون فرمود حق |
|
آن غذا را نی دهان بد نی طبق |
( 1092)دل ز هر یاری غذایی میخورد |
|
دل ز هر علمی صفایی میبرد |
( 1093)صورت هر آدمی چون کاسه ایست |
|
چشم از معنی او حساسه ایست |
( 1094)از لقای هر کسی چیزی خوری |
|
وز قران هر قرین چیزی بری |
( 1095)چون ستاره با ستاره شد قرین |
|
لایق هر دو اثر زاید یقین |
( 1096)چون قران مرد و زن زاید بشر |
|
وز قران سنگ و آهن شد شرر |
( 1097)وز قران خاک با بارانها |
|
میوهها و سبزه و ریحانها |
( 1098)وز قران سبزهها با آدمی |
|
دلخوشی و بیغمی و خرمی |
( 1099)وز قران خرمی با جان ما |
|
میبزاید خوبی و احسان ما |
( 1100)قابل خوردن شود اجسام ما |
|
چون بر آید از تفرج کام ما |
( 1101)سرخ رویی از قران خون بود |
|
خون ز خورشید خوش گلگون بود |
( 1102)بهترین رنگها سرخی بود |
|
وان ز خورشید است و از وی میرسد |
( 1103)هر زمینی کان قرین شد با زحل |
|
شوره گشت و کشت را نبود محل |
( 1104)قوت اندر فعل آید ز اتفاق |
|
چون قران دیو با اهل نفاق |
آن: اشاره به غذاى آسمانى .
خاصگان دولت: کنایه از اولیاى خدا. آنان که پرورش جسم را رها کرده به تربیت روح پرداختهاند.
آفتاب: استعاره است از ولى کامل، یا پیامبر(ص)
غذای آفتاب: یعنی غذای انسان کامل یا پیامبر(ص) از نور عرش است و مستقیا از نور خدا تغذیه میکند
دود فرش: استعاره از خوراکهاى دنیوى که خاصیت آن تنها پرورش جسم است.
یُرزَقُون: روزى داده مىشوند. (برگرفته است از آیه 169 سوره آل عمران)
قران سنگ و آهن: آهن را به سنگ آتش زنه (سنگ چخماق) مىزدند تا جرقه پدید آید و آتش بر افروزند.
رَیحان: شاه اسپرم، و نیز هر گیاه خوشبو.
قران سبزهها با آدمى: چنان که گفتهاند سه چیز اندوه را ببرد: آب، سبزه، و روى نیکو.
ثَلاثَةٌ یُذهِبنَ عَن قَلبِ الحَزَنَ أَلماءُ وَ الخَضراءُ وَ الوَجهُ الحَسَنِ[2]
و از امام صادق (ع) از رسول (ص) منقول است «ثَلاثَةٌ یَزِدنَ فِى قُوَّةِ النَّظَرِ: النَّظَرُ إلَى الخُضرَةِ وَ إلَى الماءِ الجارِى وَ إلَى الوَجهِ الحَسَنِ.»[3]
خون ز خورشید: به عقیده طبیعىدانان قدیم هنگامى که نطفه در رحم به چهارمین ماه رسید، طبایع چهارگانه در ترکیب بنیه جنین با هم درمىآمیزد و مزاج معتدل مىشود و صورت نقش مىبندد و چنان که گفتیم در ماه چهارم تدبیر نطفهاى که در رحم است با آفتاب خواهد بود.[4] بدین ترتیب نقش گرفتن و جریان خون در بدن و دمیدن روح زندگانى در مولود از برکت استیلاى آفتاب است بر برج.
بهترین رنگ: چون جریان خون در بدن از تأثیر آفتاب است و سرخى روى نتیجه جریان خون، به بیان مزیت رنگ سرخ مىپردازد و گوید آن بهترین رنگهاست.
نیکلسون از ترجمان الاشواق آورده است که: «عرب گوید خَیرُ الإبِلِ حُمرُها: بهترین شتران سرخ آنهاست.» و در حدیث است «الحُمرَةُ خِضابُ المؤمن.» و نیز «الحِنَّاءُ خِضابُ الإسلام.»[5]
قران زمین با زحل: ابو ریحان نویسد: «زحل دلالت کند بر کوههاى خشک که چیزى بر آن نروید.»[6]
قُوَّت اندر فعل آمدن: قوّت در اینجا مقابل فعل است، و آن چیزى است که به مرحله فعلى یا انفعالى برسد چنان که گرمى از آتش قوّه فاعلى است و پذیرایى صورت در چیزى قوّه انفعالى است. به فعلیّت رسیدن قوّه مستلزم تحقق شرایطى است که باید براى آن فراهم آید چنان که مولانا گوید: گمراه گشتن و تباهى پدید آمدن به صورت قوّت در اهل نفاق موجود است و به فعلیت رسیدن آن مستلزم پدید شدن شرط. و چون دیو با منافق قرین شد آن قوّت به فعل مىرسد.
اتّفاق: سازگارى.
مولانا میگوید: قوت اصلی انسان نور خداست و کسانی این نور را میخورند که با پروردگار رابطه معنوی دارند. خوردن این غذا که خاص مردان حق است، نیازی به گلو و ابزار ندارد؛ بلکه ادراک حقایق و اسرار الهی است. غذای انسان کامل وپیامبر(ص) از نور عرش است و مستقیا از نور خدا تغذیه میکند اما شیطان و کسانی که به مردان حق حسد میورزند، خوراکشان از دود عالم خاک است و نوری بر آنها نمیتابد. شهدا نیز این چنیناند و از نور خدا تغذیه میکنند و« عند ربّهم یرزقون »اند
مولانا در ادامه بحث اصالت غذای روحی و معنوی، میگوید: رابطه ما با افراد و اشیا و مسائل زندگی این جهانی نیز میتواند غذای روحی و معنوی به ما برساند، که آن را به "غذای دل" تعبیر میکند. جسم و نقش ظاهری هر انسانی به مثابه کاسهای است که در این کاسه حقیقت و معنای آدمی را ریختهاند و چشم حقیقتبین میتواند این معنا را احساس و مشاهده کند. بنابراین از دیدار دیگران در صورتی بهره معنوی حاصل میشود که چشم حقیقتبین داشته باشیم. همچنین مولانا، دیدار یاران را به قرآن ستارهها تشبیه میکند که قدما آن را در سرنوشت افراد مؤثر میدانستند. در مسئله تأثیرپذیری از دیگران و تغذیه از یاران خوب، مولانا مثالهایی میزند مانند، قرآن سنگ و آهن، که آتش تولید میکند و یا همنشینی خاک با باران که از آن میوه و سبزه تولید میشود و از همنشینی سبزهها با انسان، شادی و نشاط پدید میآید. منظور مولانا این است که اگر ما در عالم معنا تفرّج کنیم و به مراد خود و ادراک حقایق برسیم، زندگی جسمی ما نیز میتواند پذیرای نور حق باشد. پس هرگاه پدیدهای به پدیده دیگر نزدیک شود، از مرحله قوه به فعلیت میرسد، به طوریکه مثلا همنشینی شیطان با اهل نفاق سبب میشود که شرارت بالقوه آنان بالفعل شود و به ظهور رسد.
[2] - (امثال و حکم)
[3] - (وفیات الاعیان، ج 5، ص 94، ذیل اخبار ابو البُختُرى)
[4] - (رسائل اخوان الصّفا، ج 2، ص 422- 423)
[5] - (بحار الانوار، ج 59، ص 298، از طبّ النَّبىّ)
[6] - (التفهیم، ص 369)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |