حکیم ده خصلت دارد : پارسایی، عدل، فهم، گذشت، نیکی، بیداری، خودنگهداری، تذکر، هشیاری، نیک خویی و میانه روی . [لقمان حکیم]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفتردوم(157)
پنج شنبه 93 دی 11 , ساعت 11:32 صبح  

شعله ‏های عشق(2)


 ( 1360)پای در دریا منه کم‌گوی از آن

 

بر لب دریا خمش کن لب گزان

( 1361)گرچه صد چون من ندارد تاب بحر

 

لیک می‌نشکیبم از غرقاب بحر

( 1362)جان و عقل من فدای بحر باد

 

خون‌بهای عقل و جان این بحر داد

( 1363)تا که پایم می‌رود رانم در او

 

چون نماند پا چو بطّانم در او

( 1364)بی‌ادب حاضر ز غایب خوش‌تر است

 

حلقه گرچه کژ بود نی بر در است

( 1365)ای تن‌آلوده به گرد حوض گرد

 

پاک کی گردد برونِ حوض مرد

( 1366)پاک کو از حوض مهجور اوفتاد

 

او ز طهر خویش هم دور اوفتاد

( 1367)پاکی این حوض بی‌پایان بود

 

پاکی اجسام کم میزان بود

( 1368)زآن‌که دل حوض است لیکن در کمین

 

سوی دریا راه پنهان دارد این

( 1369)پاکی محدود تو خواهد مدد

 

ورنه اندر خرج کم گردد عدد

پاى در دریا نهادن: کنایه از ادب نگاه داشتن.

لب گزان: در این بیت کنایه از شرمگین بودن است.

شکیبیدن: صبر کردن.

بی ادب: یعنی کسی که ادب حضور در حضرت حق را نمی‏داند و هنوز به کمال نرسیده است. چنین کسی هم بهتر است از درگاه دوری نکند.

تن‌آلوده: کسی است که نیاز به ارشاد و تطهیر روحانی دارد، هنوز آلوده هوا و خود پرستى است.و باید به پیر بپیوندد.

حوض: خدمت پیران است.

 در کمین: یعنی پنهان و نادیدنی.

حاضر: کنایه از آن که دل او به یاد پروردگار است. و در اینجا کنایت از آن که در پى ارشاد است.

غایب: کنایه از آن که به یاد خدا نیست. کنایه از آن که پرواى راهنمایى ندارد.

بر در بودن حلقه: کنایه از ملازمت، حاضر بودن.

گرد حوض گردیدن: کنایه از خدمت اولیا کردن. از مرشد نبریدن و بدو پیوستن.

مهجور: دور.

پاکى این حوض: کنایه است از آن که روح را محدودیت نیست و اولیا که جسم را رها کرده و سراسر روح شده‏اند بى‏نهایت‏اند، حالى که دیگران جسم‏اند و جسم چنان که مى‏دانیم محدود است.

کم میزان: کم مقاومت. که به اندک چیزى آلوده شود چون آبِ کمتر از کر که به ملاقات سر سوزنى از نجاست نجس مى‏گردد.

دل: کنایه از راهنماى کامل است که مصداق آن در نظر مولانا، شمس یا صلاح الدین یا حسام الدین چلبى است.

          خُم که از دریا در او راهى شود             پیش او جیحونها زانو زند

23/ د / 6

 ( 1360) پاى بدریا منه و از دریا کمتر سخن بگو و چون بر لب دریا رسیدى لبها را گزیده و خاموشى گزین‏ ( 1361) اگر چه صدها مثل من تاب دریا را ندارد ولى من از غرقاب دریا باک ندارم‏ ( 1362) عقل و جانم فداى دریا باد که خونبهاى جان و عقلم همین دریاى داد و دهش است‏ ( 1363) تا پایم قدرت دارد پیش مى‏روم وقتى پا از حرکت باز ماند من در دریا چون مرغابى هستم‏ .( 1364) نگو که بر خلاف ادب رفتار مى‏کنى بى‏ادب که در حضور باشد بهتر از با ادب غایب است حلقه اگر کج است چون بدر آویخته و باو اتصال دارد از هر راستى که جدا باشد بهتر است‏ ( 1365) اى کسى که تن تو آلوده و چرکین است ملازم حوض باش کى کسى که در بیرون حوض است پاک خواهد شد ( 1366) آن مرد پاکى که از حوض دور افتاده از پاکى خود هم دور خواهد شد . ( 1367) زیرا که پاکى این حوض بى‏پایان و پاکى اجسام محدود است‏. ( 1368) دل اگر چه حوضى بیش نیست ولى از طرفى راه پنهانى بدریا دارد. ( 1369) پاکى محدود تو کمک لازم دارد و گرنه آن چه محدود است بتدریج کم و کمتر خواهد شد.

شناخت حق دریایی است که فقط برلب آن می‏توانی بایستی و خاموش و حسرت زده، بی‌کرانی آن را بنگری. مولانا به خود پاسخ می‏دهد: دریای معرفت حق‌ نه فقط من که مردی با صد برابر قدرت معنوی مرا هم فرو می‏کشد، با این حال من شکیبایی ندارم و باید خود را به دریا بزنم. اگر «عقل و جان» من فنا شود، در پی هر فنایی «بقای به حق» خواهد بود. دریا مرغابی را غرق نمی‏‏کند و من می‏روم تا مرغابی شوم.

مولانا می‏گوید: حتی مردان ره‌یافته نیز نیاز دارند که با دیگر مردان حق، همدم باشند تا از پاکی خود دور نیفتند. مولانا می‏گوید: این حوض به پاکی بی‏پایان دریای حق پیوسته است و پاکی او مانند پاکی ظاهری و جسمی ‏نیست، که خوب، ولی کم ارزش است. اگر دل پیوسته به دریای حق مرتبط نباشد و به او از دریای حق کمک نرسد، «حوض دل» هم آلوده خواهد شد.



نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 167 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401793 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]