یکی از بزرگان می گفت (چه نکته خوبی!) ما همیشه وقتی دعا می کنیم به خدا می گوییم خدایا به ما بده، هیچ وقت دعا نمی کنیم خدایا از ما بگیر، در صورتی که ما به این دعا بیشتر احتیاج داریم؛ ما به آن چیزهایی که خدا باید از ما بگیرد بیشتر احتیاج داریم تا آن چیزهایی که بخواهد به ما بدهد. تا اینهایی که از ما باید بگیرد از ما نگیرد هیچ چیز قابل دادن نیست. ما باید بگوییم خدایا این حب جاه و مال را از ما بگیر، این حسادتها را از ما بگیر، این کینه ها و عقده ها را از ما بگیر، این کدورتهای قلبی را از ما بگیر، این پرده ها را از جلو چشم ما بردار؛ این غلها، این غشها، این حقدها، این ضغنها، این شکها، این شرکها، این کبرها، این حسدها را از ما بگیر. به این «بگیر»ها بیشتر احتیاج داریم تا به اینکه چه را به ما بده.
آخر تو چه هستی؟ اول حساب کن که چه هستی و چه داری، چه را طلب می کنی و برای کجا طلب می کنی؟ گفت: «آئینه شو، جمال پری طلعتان طلب»، اول آنچه باید از تو بگیرند آنها را بیرون بریز، آنگاه بگو بده. آن وقت است که دعای تو مستجاب می شود و «بده»ها به اجابت مقرون می شوند.
نکته دیگر که درسی است که امام علی علیه السلام می دهد این است (روحش را عوض می کنم و جمله اش را بعد ترجمه می کنم): هیچ وقت چیزی را بر خدا حتم نکنید، یعنی نگویید خدایا فلان چیز را به هر حال من می خواهم، من کار ندارم حکمت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست، ادب عبودیت اقتضا می کند یا نه، مصلحت است یا مصلحت نیست.
ادب عبودیت اقتضا می کند که انسان از خدا بخواهد. آن کسی که از خدا چیز نمی خواهد او در مقابل خدا انانیت به خرج می دهد. عبودیت اقتضا می کند که انسان همیشه از خداوند چیز بخواهد و وقتی که انسان از خدا چیز می خواهد اول این را باید بخواهد: خدایا این قلب من را هدایت کن که از تو آن چیزی را بخواهد که حکمت و مصلحت است و الا من خیلی اوقات گمراه می شوم، چیزهایی برای خود می خواهم که نباید بخواهم و چه دعای بزرگی است!
در نهج البلاغه خطبه 227 می فرماید: خدایا اگر از مطلوب واقعی خودم کور شدم، چشمهایم آن مطلوبهای واقعی خودم را ندید و چیزهایی را دید که اصلا نباید من به اینها توجه کنم، خدایا اولین دعای من این است که با آن لطف و کرم خودت دست به قلب من بینداز و دل مرا هدایت کن که بفهمم چه بخواهم، مرا به مصالح خودم راهنمایی کن. این قلب من را بگیر و به سوی رشدش و آنچه که صلاح و هدایت و راهش است راهنمایی بفرما.از کرم تو و از لطف عمیم تو اینها عجیب و چیز تازه ای نیست؛ یعنی تو چقدر لطف داری که بسیاری از اوقات اصلا قلب من را خودت هدایت کرده ای که من چه از تو بخواهم، اینها هم جزء لطفهای توست.
در دعای رجب می خوانیم: «یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر؛ ای خدایی که برای رسیدن به هر چیزی به او امیدوارم و از خشم او در برابر هر بدی در امانم» تا آنجا که می گوییم: «یا من یعطی الکثیر بالقلیل» ای خدایی که رحمت و نعمت بسیار را می دهی در مقابل عمل کم. «یا من یعطی من سئله ای» خدایی که عنایت می کنی به هر که از تو بخواهد ولو عملی هو نداشته باشد؛ معاوضه عمل هم نیست. «یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه» ای خدایی که اعطا می کنی و رحمت می کنی به بنده ای که حتی از تو نخواسته و تو را نمی شناسد. «تحننا منه و رحمة» از بس تو به بندگان خودت لطف و تحنن و رأفت و رحمت داری!
یکی از شرایط دعا – که شرایط زیاد دارد – همین ایمان به لطف عمیم پروردگار است و اینکه رحمت پروردگار بی منتهاست و اینکه انسان هر اندازه عاصی و گنهکار باشد اگر به مانند یک بنده تائب و بازگشت کننده و مقر به معصیت و بنده ای که تصمیم گرفته است دیگر نافرمانی نکند به درگاه الهی قدم بگذارد محال و ممتنع است که پروردگار او را از در خانه خودش دور کند.
همه ی موجودات به تناسب استعداد و فراخور حال خود از عطایای الهی بهره مند می شوند و هیچ موجودی از سفره ی رحمت و کرامت بی نصیب نمی ماند .عده ای با زبان استعداد نیازهای خود را بازگو می نمایند و عده ای نیز با زبان حال راز درون ابراز می نمایند و گروهی دیگر با زبان سر به آداب عبودیت می پردازند و در استجابت این دعاها، خواسته های استعدادی بر همه مقدم است، زیرا خدای متعال در آن مقام آن چه را که اصلح به حال کل نظام است؛ عطا می کند، نه آن چه را که مصلحت یک فرد اقتضا کند. و پس از زبان استعداد، زبان حال مقدم بر زبان مقال است و بسیار کم اتفاق افتد که خواسته های زبانی بی همراهی حال و استعداد به استجابت رسد. به همین خاطر آشنایان راه برای تحصیل این ارتباط، آداب بسیاری توصیه نموده اند، باشد که با نگارش برخی از آن آداب بر این صفحات سپید، لوح صافی دل نیز نقش پذیرد و برای دریافت عطایای جمال نامتناهی قابلیت یابد.
آداب دعا:
زمینه سازی برای دعا؛
ایجاد آمادگی روحی و بستر سازی معنوی ازآداب بسیارضروری دعا می باشد که اتفاقاً عنایت کمتری به آن می گردد. این مقدمات را می توان در دو بعد سلبی و ایجابی دسته بندی نمود. بخشی برای تطهیر دل و جان و بخش دیگر برای فضاسازی روح و روان.
الف: طهارت روح (مقدمات سلبی)
1 . دوری از ریا و خودنمایی؛
2. دوری از گناه و نافرمانی؛
3. پرهیز از عجب و خودپسندی؛
4 . ترک لقمه ی حرام؛
در حدیث قدسی خدای متعال می فرماید: «از تو درخواست و از من اجابت آن. زیرا دعای هیچ درخواست کننده ای از من دور نمی ماند، مگر دعای حرام خوار.» و پیامبر می فرماید: «هر که دوست دارد دعایش مستجاب شود، کسب و کار و خوراکش را پاکیزه نماید.» و به کسی که می گفت: دوست دارم دعایم به اجابت برسد، فرمود: «خوراکت را پاکیزه نما و لقمه ی حرام نخور.» و در خطابات خداوند به حضرت عیسی(ع) آمده است که به مردم بگو: «ناخن خود را از کسب حرام کوتاه کنید به مال مردم چنگ میندازید و گوش های خود را از شنیدن ناسزا و دشنام کر نمایید و دل به من بسپارید ... و جز با چشمانی شرم آگین و دل هایی پاک و دستانی نیالوده به خانه ی من پای مگذارید.» به آنان بگو: «من دعای کسی را که حق یکی از مخلوقاتم بر عهده ی او باشد، استجابت نمی کنم.» [1]
5 . پرهیز از خواسته های نامشروع؛
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «ای دعا کننده! آنچه نشدنی است و آنچه که حلال نیست، درخواست مکن.» برخی از مفسران در تفسیر جمله ی: (إن اللّه لایحبّ المعتَدین)، که پس از فرمان: (اُدعوا ربّکم تضرُّعاً وخفیَةً) آمده است، گفته اند: به معنای آن است که دعا کننده نباید از حد خارج شده، خواسته ای فراتر از مقام خود را بطلبد و یا انتظار آن را داشته باشد که خداوند به خاطر او تمامی قوانین تکوینی و تشریعی خود را باطل نماید و درهم بریزد. خواسته های حرام و بی ادبانه و نفرین علیه اقوام و خویشان.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |